یافتن پست: #سد

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

نیست در شهـــــــــــر نگاری که دل ما ببـردبختــــــــم ار یار شود رختـــــــم از اینجا ببردکو حـریفی کش سر مست که پیش کرمشعاشق سوختـــــــــــه دل نام تمنــــــــا ببرددر خیال اینهـــــــــمه لعبت بهوس میـــــبازمبو که صاحب نظـــــــــــــــری نام تماشا ببردباغبــــــانا ز خزان بیخبرت می بیــــــــــــــنمآه از آنروز که بادت گل رعنــــــــــــــــــــا ببردرهـــزن دهــــــــــر نخفـتست مشو ایمن ازواگر امـــــــــروز نبردست که فــــــــــــردا ببردعلــــم و فضلی که بچل سال دلم جمع آوردترسم آن نرگس مستانه بیغــــــــــــــما ببردسحر با معجــــــــــزه پهلو نزند دل خوش دارسامری کیست که دست از ید بیضا ببـــــردجام میــــــــــنایی می سد ره تنگدلی ستمنه از دست که سیل غمت از جا ببـــــــــردراه عشق ار چه کمینــــــــگاه کماندارانستهر که دانسته رود صرفه ز اعـــــــــــــدا ببردحافظ ار جان طلبد غمـــــــــــــزه مستانه یارخانه از غیـــــــــــــر بپرداز و بهل تا ببــــــــرد

دیدگاه  •   •   •  1392/05/16 - 00:42
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

شيشه اي مي شکند ... یک نفر مي پرسد...چرا شيشه شکست؟مادری مي گوید...شايد اين رفع بلاستیک نفر زمزمه کرد...باد سرد وحشیمثل یک کودک شیطان آمد، شيشه ی پنجره را زود شکست. کاش امشب که دلم مثل آن شيشه ی مغرورشکست،عابری خنده کنان مي آمد... تکه اي از آن را بر مي داشت... مرحمي بر دل تنگم مي شد... امشب اما دیدم... هیچ کس هیچ نگفت،قصه ام را نشنید... از خودم مي پرسمآیا ارزش قلب من از شيشه ی پنجره هم کمتر است؟دلم سخت شکست اما، هیچ کس هیچ نگفت و نپرسید چرا؟...

دیدگاه  •   •   •  1392/05/16 - 00:39
+5
saman
saman
در CARLO

دخترک هميشه مي­گفت: من براي نجابت، وفا و زيباييت عاشق تو شدم.


پسرک براي روز تولدش سه حيوان خانگي به او هديه داد: اسب، سگ و يک پرنده زيبا!


تا دخترک خواست دليل اينکار را بپرسد، پسرک براي هميشه رفته بود.

دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 17:26
+4
be to che???!!
be to che???!!

زن وشوهري بيش از 60سال با يكديگر زندگي مشترك داشتند. آنها همه چيز را به طور مساوي بين خود تقسيم كرده بودند. در مورد همه چيز با هم صحبت مي كردند و هيچ چيز را از يكديگر مخفي نميكردند مگر يك چيز:يك جعبه كفش در بالاي كمد پيرزن بود كه از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نكند و در مورد آن هم چيزي نپرسد.



در همه ي اين سالها پيرمرد آن را ناديده گرفته بود و در مورد جعبه فكر نمي كرد. اما بالاخره يكروز پيرزن به بستر بيماري افتاد و پزشكان از او قطع اميد كردند.



در حالي كه با يكديگر امور باقي را رفع رجوع مي كردند پيرمرد جعبه كفش را از بالاي كمد آورد و نزد همسرش برد. پيرزن تصديق كرد كه وقت آن رسيده كه همه چيز را در مورد آن جعبه به شوهرش بگويد. واز او خواست تا در جعه را باز كند. وقتي پيرمرد در جعبه را باز كرد دو عروسك بافتني و دسته اي پول بالغ بر 95 هزاردلار پيدا كرد. پيرمرد در اين باره ازهمسرش سوال كرد.



پيرزن گفت:”هنگامي كه ما قول و قرار ازدواج گذاشتيم مادر بزرگم به من گفت كه راز خوشبختي زندگي مشترك در اين است كه هيچ وقت مشاجره نكنيد. او به من گفت كه هر وقت از دست تو عصباني شدم بايد ساكت بمانم و يك عروسك ببافم.”



پيرمرد به شدت تحت تاثير قرار گرفت. تمام سعي خود را به كار برد تا اشك هايش سرازير نشود. فقط دو عروسك در جعبه بودند. پس همسرش فقط دو بار در طول تمام اين سا هاي زندگي و عشق از او رنجيده بود. از اين بابت در دلش شادمان شد.



سپس به همسرش رو كرد و گفت:”عزيزم، خوب، اين در مورد عروسك ها بود. ولي در مورد اين همه پول چطور؟ اينها از كجا آمده؟”



پيرزن در پاسخ گفت: ” آه عزيزم، اين پولي است كه از فروش عروسك ها بدست آورده ام.”

دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 00:41
+4
korosh
korosh

رپرتاژ آگهی یک خبرگزاری برای استقلال / اعتراض به کمیته انضباطی از رسانه عمومی!


پرسپولیس نیوز : عصر امروز اعلام حکم جریمه چند تیم لیگ برتری از جمله استقلال به کسر امتیاز واکنش های بسیاری را به دنبال داشت اما یکی از آنها عجیب تر از بقیه بود.


عجیب ترین واکنش متعلق به خبرگزاری خبرآنلاین بود که تیتر زد : تبعیض بین استقلال و پرسپولیس با حکم کمیته انضباطی / باز هم احتمال نقض حکم وجود دارد؟


 


این خبرگزاری در متن گزارش خود می آورد: « کمیته انضباطی در حالی به دلیل فحاشی تماشاگران استقلال از آنها یک امتیاز کسر کرده که در حرکتی مشابه و با همین جرم، پرسپولیسی ها تنها به پرداخت جریمه نقدی متهم شده اند. حکم کمیته انضباطی به دلیل فحاشی تماشاگران استقلال،سایپا و ملوان کاملا عجیب است؛عجیب از این نظر که بعید است چنین حکمی اصلا به مرحله اجرا در بیاید. مثل تمام آن حکم هایی که فقط کاغذ سفید حرام کردند و در فدراسیون فوتبال،لای زونکن هایی که سال ها خاک خورده اند،بایگانی شدند. امروز اما برگ دیگری از شاهکار فدراسیون نشین ها در حال ورق زدن است. یک بار دیگر از آن حکم های عجیب و غریب.حکمی که احتمالا مثل بیشتر حکم های کمیته انضباطی اجرا نمی شود و فقط عدم اجرای آن است که واژه عجیب را به آن نسبت می دهد.
صبح امروز و قبل از اینکه این حکم سنگین داده شود،کمیته انضباطی باشگاه های پرسپولیس،داماش،گسترش فولاد و تراکتورسازی را به دلیل رفتاری مشابه با جرایم نقدی روبرو کرد.جرمی که کاملا با جرم تماشاگران استقلال،سایپا و ملوان یکی است و اصلا مشخص نیست که به چه دلیلی جزای آن فرق می کند.پرداخت 5 میلیون و 10 میلیون تومان برای باشگاه های لیگ برتری به خصوص پرسپولیس رقم زیادی نیست که بخواهد آنها را زمین گیر کند اما از دست دادن همین یک امتیاز،شاید در آخرین روزهای فصل قهرمانی را از استقلال بگیرد.
»



روزنامه وابسته به این رسانه هم یک روز قبل از مسابقه فینال گونه بین استقلال و سپاهان در لیگ برتر با تیتر عجیب «تیم ملی استقلال» با توهین آشکار به تمام تیم های شهرستانی و تهرانی به استقبال بازی حساس تیم مطلوب نظر خود رفت و فردای برگزاری بازی و پس از شکست این تیم با تیتری عجیب تر از داوری بازی انتقاد کرد : «فغان از فغانی!»



 


این تیتر آبی رنگ در حالی برای توجیه باخت آبی های پایتخت روی صفحه اول خبر ورزشی رفت که پس از بررسی کارشناسان داوری مشخص شد با عدم اعلام یک ضربه پنالتی سپاهان و اخراج نشدن مجیدی و امیرحسین صادقی از بازی نه تنها استقلال از داوری ضرر نکرده بلکه سود هم برده است!



 


حالا جدیدترین شاهکار این رسانه از طریق سایت آن منتشر شده است جایی که پس از اعلام رای کمیته انضباطی در خصوص کسر امتیاز تیم های متخلف و پیش از عکس العمل مسئولان رسمی باشگاه این «خبرآنلاین» است که با تیتر «تبعیض بین استقلال و پرسپولیس با حکم کمیته انضباطی» به جانب داری از استقلالی های پایتخت پرداخته است.

این رسانه که صحبت هایی در خصوص نزدیکی اش به سران مجلس هم شنیده می شود حالا دیگر نام خبرگزاری را هم برای خود برگزیده و به این ترتیب دیگر یک رسانه عمومی به حساب آمده و گناه این گونه جانب داری ها از سوی آن نابخشودنی تر هم به نظر می رسد.

جانب داری خبرآنلاین از استقلال در برابر کمیته انضباطی نه تنها غیراخلاقی است که غیرفنی هم بوده و مبانی حقوقی را هم به صراحت نقض می کند. خبرآنلاین می گوید جرم پرسپولیس(منظورشان تخلف است) با جرم تماشاگران استقلال،سایپا و ملوان یکی است و جریمه نقدی پرسپولیس تبعیض آشکار فدراسیون فوتبال علیه استقلال است در حالی که به هیچ وجه این گونه نیست و نه تخلف پرسپولیس و استقلال یکی بوده و نه شدت آن برابر.

پرسپولیسی ها اعتراضی به داوری مسابقه با تراکتورسازی نداشتند و اتفاقا خیلی ها به خاطر پنالتی که در این بازی اعلام شد و گل نشد تلاش کردند تا ادعا کنند پرسپولیس در بازی برابر تراکتور از قضاوت محسن قهرمانی سود هم برده است! آن وقت چگونه است که آنها باید به دلیل اعتراض به داور با کسر امتیاز محکوم شوند؟ در این بازی تنها در یک صحنه توپ با دست مدافع تراکتورسازی در نیمه دوم برخورد کرد و با اعتراض لحظه ای هواداران پرسپولیس آن هم با سر و صدا و فریاد مواجه شده و بلافاصله فروکش کرد. خبری از فحاشی و اهانت گسترده نبوده و در مصاحبه های مربیان و داوران پس از بازی نیز صحبتی از اهانت پرسپولیسی ها نبوده ، در این میان شاید یکی دو نفر از میان تماشاگران هم ناسزایی به زبان رانده اند که از دید ناظر تیزبین فدراسیون دور نمانده و برای آن جریمه 5 میلیونی بریده اند ، الله و اعلم!

اما اهانت های تماشاگران استقلال در بازی برابر سپاهان به قدری گسترده و زننده بود و از سوی هزاران نفر یک صدا و چندین دقیقه به زبان آمد که از سوی گزارشگر بازی هم تذکر داده شد و کار به جایی رسید که آندرانیک تیموریان بازیکن خود استقلال برای تماشاگران ابراز تاسف کرد. تمامی بازیکنان و مسئولان پس از این بازی مصاحبه کرده و علیه فحاشی های صورت گرفته در ورزشگاه موضع گیری کردند و دور از انتظار نبود که این رفتار با جریمه کمیته انضباطی روبرو شود.

حال بین تخلف تماشاگران پرسپولیس در بازی تراکتورسازی که خیلی معتقدند از داوری سود برده(و این گونه هم نبوده) با فحاشی گسترده تماشاگران استقلال در بازی با سپاهان که معتقد بودند از داوری ضرر کرده اند( که باز هم این گونه نبوده) چه تناسبی وجود دارد که به راحتی اسم تبعیض روی آن می گذارند؟

خبرآنلاین با چه متر و معیاری رفتار تماشاگران پرسپولیس و استقلال را یکی حساب کرده که مجازات آن را مساوی طلب می کند؟ آنهایی که به دنبال رفع تبعیض و رعایت عدالت در احکام هستند چرا سخن از کسر دو امتیاز ، شکست سه بر صفر و دو بازی محرومیت از حضور تماشاگران پرسپولیس به دلیل رفتار مشابه تماشاگران در بازی لیگ یازدهم برابر داماش سخن به میان نمی آورند؟ مگر فدراسیون همان فدراسیون نیست و لیگ همان لیگ برتر نیست و داوری و اهانت به آن همان داوری نیست؟ چطور است که از پرسپولیس دو امتیاز کسر می شود و جریمه های متعاقب آن هم در پی می آید اما کسر یک امتیاز استقلال داد رسانه های حق طلب را در می آورد؟
دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 22:45
+4
-1
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
سالها رفت و هنوز

یک نفر نیست بپرسد از من

که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟

صبح تا نیمهی شب منتظری

همه جا می نگری

گاه با ماه سخن می گویی

گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی

راستی گمشده ات کیست؟

کجاست؟

صدفی در دریا است؟

نوری از روزنه فرداهاست

یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟
دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 19:07
+4
saman
saman
در CARLO

مدرسة ما: پایگاه جهنمی


خروج از مدرسة: فراراز آلکاتراس


دیدن مدیر از دور: شبحی در تاریکی


نمرة بیست: افسانهآه


مدیرمدرسه: مرد 6 میلیون دلاری


شوخی با مدیر: بازی با مرگ


روز دادن کارنامه:حادثه در تونل کندوان


امتحان: شاید وقتی دیگر


روزی که معلم به کلاسنمی­آید: بوی خوش زندگی


اخراج از کلاس: یک بار برای همیشه


نمازخانة دبیرستان:قطعه ای از بهشت


امتحان پایان ترم: قلب­ها برای که می­تپد؟


پیام متقلب برای دیگران: چشم­هایم برای تو


راهی برای متقلبان:جیب­برها به بهشت نمی­روند


آنتن مدرسه: جاسوس سه جانبه


جای سیلی معلم: دایرةسرخ


صفرهای پشت سر هم: برج مینو


اعتراض برای نمره:شلیک نهایی


زنگ ورزش: المپیک دربازداشتگاه


شورای دبیران: جنگ نفتکشها


ناظم: پلیسآهنی


کنکور:بالاتر از خطر


دیدن معلم از دور: سایة عقاب­ها


نگاه معلم: بگذارزندگی کنم


دانشگاه: سرزمین آرزوها


خارج از مدرسه: آن سویآتش


بحث بامدیر: فریاد زیر آب


شاگرد اول کلاس: پرندة کوچک خوشبختی


پای تخته: لبةتیغ


منفی­های پشت سر هم: گلوله­های بی صدا


اولین دانش آموزی کهمعلم از او درس می­پرسد: قربانی


وراجی سر کلاس: مجوز مرگ


آخر کلاس: بهشتپنهان


مبصرکلاس: افعی


بوی جوراب بچه­ها: عطر گل یاس


دبیران مدرسة ما:تبعیدی ها


اخراج از مدرسه: می­خواهم زنده بمانم


دفتر دبیران: خانه ارواح


نمرة ده: شانسزندگی


اتاقورزش: جزیرة آدم خورها


سال آخر دبیرستان: سال­های بی­قراری


ساختمان مدرسه: آسمانخراش جهنمی


اخراجی­ها:بینوایان


رفتن به دانشگاه: هدف سخت


دفتر مدیر: کلبةوحشت


صاحباننمره زیر ده: سربداران


کیف­های دانش آموزان: محموله


ظرفیت نیمکت­ها: دونفر و نصفی


سوسک در کلاس: انفجار در اتاق عمل


کلاس خصوصی: وعدهپنهان


زنگادبیات: نان و شعر


دفتر ناظم: محکمة عدالت


حالت دانش آموز هنگامپاسخ دادن: زرد قناری


دانش آموزان رشتة ریاضی: سوته دلان


رفتار مشاور مدرسه بادانش آموزان: عاشقانه

دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 15:28
+1
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
سالها پیروی مذهب رندان کردم

تا به فتوای خرد حرص به زندان کردم

من به سر منزل عنقا نه به خود بر دم راه

قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم

از خلاف آمد عادت بطلب کام که من

کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم

سایه ای بر دل ریشه فکن ای گنج مراد

که من این خانه به سودای تو ویران کردم

توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون

می گزم لب که چرا گوش به نادان کردم

نقش مستوری و مستی نه به دست من و تو است

آنچه استاد ازل گفت بکن آن کردم

دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع

گرچه دربانی میخانه فراوان کردم

اینکه پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت

اجر صبری است که در کلبه احزان کردم

گر به دیوان غزل صدر نشینم چه عجب

سالها بندگی صاحب دیوان کردم

هیچ کس را نرسد در خم محراب فلک

آن تنعم که من از همت سلطان کردم

صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ

هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 11:13
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
بهر مومن اشک باشد اسلحه

نی مقام و نی اثاث و امتعه

گر به او رنجی رسد از روزگار

صبر آرد درگه پروردگار

ناله و زاری کند با این سلاح

بی نیاز از لشکر و جند و سپاه

میکند طرح شکایت بر خدا

از تمام غصه ها و رنج ها

هوشیاران را کجا بیهوشی است

معنی تسلیم کی خاموشی است

گر به حق داری تو تسلیم و رضا

راز دل گو با زبان اشکها

ای برادر مشکل ار داری بگو

با خدایت گفتگو کن گفتگو

نیست عابد معنی صبر و رضا

که رها سازی وسیله از دعا
دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 11:09
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد

به وداعی دل غم دیده ما شاد نکرد

آن جوان بخت که می زد رقم خیر و قبول

بنده پیر ندانم ز چرا آزاد نکرد

کاغذ این جامه به خرابات بشویم که فلک

رهنمونیم به پای علم داد نکرد

دل به امید صدایی که مگر در تو رسد

ناله ها کرد درین کوه که فریاد نکرد

سایه تا باز گرفتی ز چمن مرغ سحر

آشیان در شکن طره شمشاد نکرد

شاید از پیک صبا از تو بیاموزد کار

ز آنکه چالاکتر از این حرکت باد نکرد

کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد

هر که اقرار بدین حسن خدا داد نکرد

مطر با پرده بگردان و بزن راه عراق

که بدین راه شد یار و ز ما یاد نکرد

غزلیات عراقی است سرود حافظ

که شنید این ره دلسوز که فریاد نکرد
دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 10:59
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ