یافتن پست: #سد

Pedram
Pedram
وقتی تخم مرغ بوسیله یک نیرو از خارج میشکند، یک زندگی بپایان میرسد. وقتی تخم مرغ بوسیله نیروئی از داخل میکشند، یک زندگی آغاز میشود . تغییرات بزرگ همیشه از نیروی داخلی آغاز میشود
دیدگاه  •   •   •  1390/10/20 - 09:41
رضا
رضا
دستم نمی رسد که تو را دست چین کنم، این شاخه هم که خر شده سر خم نمی کند.........................
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/20 - 08:41
رضا
رضا
تنها غمگین نشسته با ماه در خلوت ساکت شبانگاه اشکی به رخم دوید ناگاه روی تو شکفت در سرشکم دیدم که هنوز عاشقم آه * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/19 - 19:49
+2
-1
رضا
رضا
بود بر شاخه هایم آخرین برگ تو پنداری که شب چشمم به خواب است ندانی این جزیره غرق آبست به حال گریه می خوانم خدا را به حال دوست می جویم شما را ...................
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 13:02
+3
رضا
رضا
گذر عمر طی شد این عمر تو دانی به چه سان ؟ پوچ و بس تند چنان باد دمان همه تقصیر من است این و خودم می دانم که نکردم فکری.............
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 12:41
+3
mina_z
mina_z
روزگاريست همه عرض بدن ميخواهند / همه از دوست فقط چشم و دهن ميخواهند / ديو هستند ولي مثل پري مي‌پوشند / گرگ‌هايي كه لباس پدري مي‌پوشند / آنچه ديدند به مقياس نظر مي‌سنجند / عشق‌ را همه با دور كمر مي‌سنجند / خب طبيعي ست كه يك روزه به پايان برسد / عشق‌هايي كه سر پيچ خيابان برسد
دیدگاه  •   •   •  1390/10/17 - 23:41
+6
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
دختر:موجودی است که: وقتی تعجب میکند میگوید واااااااااا!! وقتی خوشحال است میگوید بمیری الهییییییی!! وقتی غمگین است آه میکشد وقتی میترسد جیییییییغ بنفش میکشد وقتی بدش می آید میگوید ویشششش . وقتی خوشش می آید میگوید ووییییی. همه عناصر ذکور گیتی در عشق او واله و سرگردانند . تاریخ تولد و شماره کفش با جناق پسر عمه ی دختر خاله ی داماد همسایه ی پوریا پور سرخ را میداند ! از سوسک اصولا نمیترسد بلکه چندشش میشود!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/17 - 02:46
+1
محمد حسین هذبی
محمد حسین هذبی
دلگیرم از مرغهایی که دانه خوردنشان پیش ما بود و حالا برای دیگران تخم می گذارند...برو مرغ من اما می دانم بوی کباب شدنت روزی به مشامم میرسد
دیدگاه  •   •   •  1390/10/17 - 00:40
+1
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
مردی در سالن ژیمناستیک از مربی خود می پرسد : با کدام دستگاه کار کنم .می خواهم آن دخترزیبا را تحت تاثیر قرار بدهم مربی گفت :از دستگاه خودپرداز بیرون سالن استفاده کن
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 22:14
+1
ebrahim
ebrahim
نمی دانم چرا همیشه از "عدالت" .. فقط " آلت " آخرش به من می رسد
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 11:01

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ