یافتن پست: #سلام

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلام علیکم فردا شب لیله الرغائب هستش
برام دعا کنید .خیلی احتیاج دارم .
و من الله توفیق
1 دیدگاه  •   •   •  1392/02/25 - 18:13
+2
roya
roya
در CARLO
سلام مهربون وارد خونه شد و چشمش که به دیوار افتاد بهت زده شد! دختر کوچولو تکه بزرگی از کاغذ دیواری رو کنده بود! نتونست خودش رو کنترل کنه و حسابی سرش داد زد و ... فردا روز پدر بود. دخترک ، قوطی کوچولوئی رو که با کاغذ دیواری کادو پیچ کرده بود آورد و گفت : بابائی روزت مبارک ، خیلی دوستت دارم. خدای من! حالا چکار کنم؟ همون طور که کاغذ دیواری رو از دور قوطی باز می کرد ، ذهنش مشغول اتفاق دیروز بود. در قوطی رو باز کرد. خالی بود! بازعصبانی شد و گفت : این که خالیه! و جواب شنید که : پره پدر! پر از بوس! باباجون چند ماهه هر وقت که می خوام بخوابم این قوطی رو محکم بغل می کنم و کلی بوس واسه تو می ذارم توش ، بوس هام رو ندیدی؟! پدر که خیلی شرمنده شده بود ، فکر می کرد چجوری باید رفتارهای غلطم رو جبران کنم؟ سه روز بعد ، دختر کوچولو در سانحه ای جونش رو از دست داد. و پدر موند و اون قوطی. شب ها قوطی رو محکم بغل می کرد و یکی یکی بوسه های خیالی رو از توش در می آورد و روی گونه هاش می گذاشت و پهنای صورتش رو اشک می پوشوند... ولی یادمون باشه تا عزیزامون هستند و هستیم ، رد عشق رو هم تو زندگی هامون ببینیم و بگذاریم.
دیدگاه  •   •   •  1392/02/25 - 16:26
+2
keyvan golzadeh
keyvan golzadeh
سلام. من keyvan golzadeh هستم، از اعضای جدید ... :)
3 دیدگاه  •   •   •  1392/02/25 - 12:04
+7
ahmad
ahmad
سلام. من ahmad هستم، از اعضای جدید ... :)
دیدگاه  •   •   •  1392/02/25 - 11:26
+2
hossi
hossi
سلام. من hossi هستم، از اعضای جدید ... :)
دیدگاه  •   •   •  1392/02/24 - 23:26
+1
sajad
sajad
سلام. من sajad هستم، از اعضای جدید ... :)
دیدگاه  •   •   •  1392/02/24 - 20:12
+1
ArezOO
ArezOO
سلام. من ArezOO هستم، از اعضای جدید ... :)
1 دیدگاه  •   •   •  1392/02/24 - 18:16
+4
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
وقتي رسيدن به رستوران , دربون رستوران گفت: سلام بهروز جان ... حالت چطوره ؟؟؟


زنه يه كم غافلگير شد و به شوهره گفت : بهروز , تو قبلا اينجا بودي ؟؟


شوهر: نه بابا اين يارو رو توي باشگاه ديده بودم ...



وقتي نشستن , گارسون اومد و گفت : همون هميشگي رو بيارم ؟؟؟



زنه يه مقدار ناراحت شد و گفت : اين از كجا ميدونه تو چي ميخوري ؟؟؟



شوهر : اينم توي همون باشگاه بود يه بار وقت خوردن غذا منو ديد ...



خواننده رستوران از پشت بلندگو گفت : سلام بهروز جان ... آهنگ مورد علاقتو ميخونم برات ....



زنه ديگه عصباني شد و كيفشو برداشت از رستوران اومد بيرون.



شوهره دويد دنبالش . زنه سوار تاكسي شد ....



بهروز جلو بسته شدن در تاكسي رو گرفت و خواست توضيح بده كه حتما اشتباهي پيش اومده و منو با





يكي ديگه اشتباهي گرفتن ....



زنه سرش داد زد و انواع فحشارو بهش داد ...



يهو راننده تاكسي برگشت گفت : بهروز ايني كه امشب مخشو زدي خيلي بي ادبه ها !!!! :))))))))))
1 دیدگاه  •   •   •  1392/02/24 - 15:01
+3
vahid7z
vahid7z
سلام. من vahid7z هستم، از اعضای جدید ... :)
دیدگاه  •   •   •  1392/02/24 - 14:26
+3
parsa
parsa
سلام. من parsa هستم، از اعضای جدید ... :)
1 دیدگاه  •   •   •  1392/02/24 - 13:59
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ