یافتن پست: #سکوت

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

تو مترو انقلاب دختره گوشیش زنگ زد و جواب داد:الو من الان مترو میردامادم تا ۵ دقیقه دیگه میرسم.یه وقت نری رضا!
.
.
.
.
.
.
.
پیرمرده داد زد:دروغ میگه رضا!مترو انقلابه رضا!
برو واینسا
من سکوت می کنم

دیدگاه  •   •   •  1393/01/9 - 18:37
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو تلوزیون نشون میداد مرتضی و مسعود و امید و مهرداد و سهیل توو خونه خالی نشستن بعد زنگ میزنن تن تاک دستگاه دراز نشست میاره خوش و خرم ورزش کنن
.
.
من سکوت میکنم و دلفینها هم پرواز :))
دیدگاه  •   •   •  1393/01/7 - 22:16
+5
mary jun
mary jun
هر سکوتی
سرشار از ناگفته ها نیست
                        بعضی وقت ها سرشار از
                                                                                  خجالت گفته هاست
دیدگاه  •   •   •  1393/01/6 - 11:21
+3
mary jun
mary jun
سکوت محکوم ب بی گناهی
یعنی:
بغض
آه
گریه درون
دیدگاه  •   •   •  1393/01/6 - 11:20
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



یک سلام چند دقیقه سکوت....
به احترام لحظه هایی که باهم بودیم
وچند سطر نقطه چین
به علامت دلتنگی روزهای ندیدنت......


2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 20:44
+4
mary jun
mary jun
برای خودم مردی شده ام.....
این روز ها در سکوت سر سخت...
بی صدا گریه می کنم....
ولی !
دنیا مواظبم باش....
قلبم هنوز زنانه می تپد.
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 20:07
+2
mary jun
mary jun
اگر تمام دنیا را هم یک جا ب من بدهند
با یک لحظه آغوشت
عوض نمیکنم
جایی ک امن است و آسایش
گرم است و آرامش
آن کنجی ک فقط و فقط مال من است
گاهی ب گاهی صدای تپشهای قلب عاشقت
و گاهی هم عاشقانه ای شور انگیز
زیبا تر از همیشه سکوت زیبایش را می شکند
من آغوشت را با دنیا عوض نمی کنم
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 11:30
+4
fereshte
fereshte
چه رسم جالبیست  محبتت را میگذارند پای احتیاجت  صداقتت را میگذارند پای سادگیت  سکوتت را میگذارند پای نفهمیت   نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت  و وفاداریت را میگذارند پای بی کسیت  و آنقدر تکرار میکنند که تو   باورت میشود  که تنهایی و بیکس و  محتاج...
دیدگاه  •   •   •  1393/01/3 - 01:47
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بیاین چند دقیقه برای اونایی که با ماشینشون ساعت ها ترافیک رو تحمل میکنن
تا برسن باشگاه بدنسازی و سوار دوچرخه شن؛
سکوت کنیم،
وبرای شفای عقل اونادعاکنیم....
دیدگاه  •   •   •  1392/12/29 - 21:06
+1
mary jun
mary jun
سکوت میکنم آنقدر ک فراموش کنم حرف زدن را...
دیگر کار من از فریاد و حرف گذشته است
اکنون گوشه ای ساکت مینشینم و دیگران را با نگاه خسته ام
دنبال میکنم.
دیدگاه  •   •   •  1392/12/29 - 12:16
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ