یافتن پست: #سکوت

alireza
alireza
سکوت کن:
این دنیا اگر حرفی برای گفتن داشت:
خدایش ساکت نبود/
دیدگاه  •   •   •  1392/10/12 - 13:14
+8
محمد
محمد
وقتي تند تند غر ميزنم و سکوت ميکني بعد
سرمـــو ميارم بالا و تــــو فقط نگام ميکني
و ميگـــــي
" اي جــــونم قيافشو "
بعد هردو میخندیم
همون لحظه س که تو دلم میگم
خــــــــدايا ازم نگيـــــرش ...
دیدگاه  •   •   •  1392/10/10 - 19:33
+3
محمد
محمد
.... اگـه سکوت میکنـم فـکر نکــن حــــــرف واسـه گفتن ندارم !
حرفــام بـــه سایــز گوشت نمی خــوره
جــِـــــــــــر میـــــخوره ...
دیدگاه  •   •   •  1392/10/10 - 19:18
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
فرهنگ لغت مامانم :

این آشغالا که میزاری تو گوشت : هدست .

این آشغاله که شب و روز دستته : موبایلم .

این آشغالا که می بندی به دست و گردنت : دس بند و گردن بند .

این آشغالا که همش سرت توشه : لپ تاپم . این آشغالا که میخوری : مکمل

. این آشغال دونی : اتاقم !!!

این آشغال :خودم ....سکوت
دیدگاه  •   •   •  1392/10/9 - 17:43
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم
آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی ، جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت
بگذار لبهایت را بر روی لبانم ، حرفی نمیزنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو
دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو
محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ، همین آغوش مهربانت
چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من
قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است
آرامم ، میدانم اینک کجا هستم ، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،همانجایی که انتظارش را میکشیدم و هر زمان خوابش را میدیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود....
در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز ، نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام
تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود
گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت
عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ، عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه
خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم
دیدگاه  •   •   •  1392/10/8 - 14:57
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نمی بینی سکوت کرده ام ؟ راضی هستم فقط زودتر برو ؛ بدرقه ات هم آب دهانم !
دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 21:51
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

تلوزیون ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﻩ 6-7 ﺗﺎ ﭘﺴﺮ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﺎﻟﯽ ﺟﻤﻊ

ﺷﺪﻥ ﯾﻬﻮ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻦ ﺗﺎﮎ ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ

ﺩﺭﺍﺯ ﻧﺸﺴﺖ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺧﻮﺵ ﻭ ﺧﺮﻡ ﺷﺮﻭﻉ

ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺩﺭﺍﺯ ﻧﺸﺴﺖ ﺭﻓﺘﻦ .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﻨﺪﻩ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻢ
دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 20:08
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



همیشه که نباید گفت .......

گاهی از چشمانت میتوان خواند .....

میتوان شنید فریاد نا گفته ات را ........

میشود فهمید حرف پشت لبان بسته ات را ......

ولی نمیدانی ......

چه زجری میکشم .....

از دیدن و شنیدن این همه حرف سکوت ......


دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 19:08
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تــَمآم هوآ رآ بو مـے کشم چشم مـےدوزم زل مـے زنم… انگشتم رآ بر لبآטּ زمیـטּ مے گذآرم: ” هــــیس… !مـے خوآهم رد نفس هآیش بـﮧ گوش برسد…!” امآ…! گوشم درد مـےگیرد از ایـטּ همـﮧ بـے صدآیـے دل تنگـے هآیم را مچالـﮧ مـے کنم و پرت مـے کنم سمت آسمآטּ! دلوآپس تو مـے شوم کـﮧ کجآے قصـﮧ مآטּ سکوت کرده ایـے کـﮧ تو رآ نمـے شنوم
دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 14:47
+2
EHSAN
EHSAN
هر سکوتی، سرشار از ناگفته ها نیست، بعضی وقت ها، سرشار از خجالتِ گفته هاست.
دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 09:49
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ