fereshte
یک دقیقه سکوت بخاطر سال ها آرامش از دست رفته.. بخاطر اطرافیانی ک بودو نبودشان مطلقا فرقی نمیکند
به خاطر کسانی ک فکر میکردند دنیا روزی بهتر خواهد شد
بخاطر کسانی ک معتقدند یک روز همه چیز تغییر خواهد کرد
یک دقیقه سکوت بخاطر رویاهای شیرین کودکی ک هرگز باز نخواهند گشت
یک دقیقه سکوت برای صداقت ک این روزها وجودی فراموش شده است
یک دقیقه سکوت برای محبت ک بیشتر ازهمه مورد خیانت قرار میگیرد
یک دقیقه سکوت به احترام انسانیت
یک دقیقه سکوت بخاطر انسان بودن
یک دقیقه سکوت بخاطر حرفهای نگفته
یک دقیقه سکوت برای ظلمت و تاریکی شب ک با دستان سخاوتمند سیاهش تمام تفاوت هارا می پوشاند
یک دقیقه سکوت برای دلهای گرفته یک دقیقه سکوت به احترام تمام کسانی ک سکوت کردند یک دقیقه سکوت به احترام تمام سکوت ها....
آخرین ویرایش توسط
fereshteh در [1393/01/16 - 01:54]
fereshte
برای شکستن تو اول تو را لخت میکنند ای گردوی کوچولو ی من . ولی سیاهی بر دستهای آنان میماند نه بر روی تو
mary jun
مرد من ن با اسب سفید می آید ن با بنز سیاه !
مرد من با دو پای خدش می آید
مرد من ن با حساب پر و ن با شرکتی در فلان جای شهر ک با غرور و مردانگی اش می آید
مرد من آنقدر ها هم رویایی نیست
یک آدم ساده ک می شود از قامتش مغرور شد
ک می شود خستگی هایش را فهمید
ک چشمانش حرفی جز برای من ندارد
باید زن باشی تا بفهمی حتی یک شاخه گل وقتی از دست مردی می رسد
ک دستانش جز برای تو نیست
چ عشقی دارد ...... هزار کادوی گران قیمت پیشکش. .....
باید زن باشی تا ببینی همان دست ها چیزی ست فراتر از دست محکم ....
امن است ......اطمینان دارد ......
مرد من مرد می آید ...