یافتن پست: #شب

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

آدم باس یکی داشته باشه آخر شب بهش اس بده بگه :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تو مال کی هستی؟
اونم بگه : اوووووووووووووووووف مال تو روانی بگیر بکپ :| :-S

3 دیدگاه  •   •   •  1392/12/28 - 20:04
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻳﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﺻﻼ ﺍﻫﻞ ﺗﻘﻠﺐ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺣﺮﻓﺎ ﻧﺒﻮﺩ
ﻣﻴﮕﻔﺖ ﺳﻮﺳﻮﻝ ﺑﺎﺯﻳﻪ!!!

ﺷﺐ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺑﺎ ﻗﻤﻪ ﻣﻴﺮﻓﺖ ﺩﻣﻪ ﺧﻮﻧﻪﺍﺳﺘﺎﺩ!!!

ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﺩﻛﺘﺮا ﻣﻴﺨﻮنه :|
دیدگاه  •   •   •  1392/12/28 - 18:33
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نیازمندیها قبل از چهار شنبه سوری !

هواپیمای اختصاصی جهت عبور و مرور در شب چهار شنبه سوری موجود است !
دیدگاه  •   •   •  1392/12/28 - 16:28
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

اینایی که رنگ پوستشون تیره ست
اینایی که هیچکس دوسشون نداره
اینایی که معمولا شبا از خلوتشون بیرون میزنن
همینایی که جثه کوچیکی دارن اما خیلیا ازشون میترسن
اینایی که خدا دوتا بال بهشون داده
اینا سوسکن ، سریع با یه دمپایی بزنین توی سرشون !چیه فک کردی میگم کاریشون نداشته باشین؟

لابد دانشجو هم هستی؟!

دیدگاه  •   •   •  1392/12/27 - 21:42
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

پسر بچه ای یک برگه کاغذ به مادرش داد. مادر که در حال آشپزی بود،دست هایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند.
او نوشته بود؛ صورتحساب
کو تاه کردن چمن باغچه: 5000 تومان،مراقبت از برادر کوچکم: 2000 تومان ،نمره ی ریاضی خوبی که گرفتم 3000 تومان، بیرون بردن زباله : 1000 تومان.
جمع بدهی شما به من : 11000 تومان.
مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش انداخت و چند لحظه خاطراتش را مرور کرد. سپس قلم را برداشت و پشت برگه ی صورتحساب نوشت:
بابت 9 ماه بارداری که در وجودم رشد کردی،هیچ.
بابت تمام شب هایی که به پایت نشستم و دعا کردم،هیچ.
بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا بزرگ شوی،هیچ.
بابت غذا،نظافت تو،اسباب بازی هایت،هیچ.
و اگر شما این ها را جمع بزنی خواهی دید که: هزینه ی عشق واقعی من به تو هیچ است.
وقتی پسر آنچه را که مادرش نوشته بود خواند،چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به مادرش نگاه می کرد، گفت:
" مامان ... دوستت دارم"
آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت:
قبلا به طور کامل پرداخت شده.

دیدگاه  •   •   •  1392/12/27 - 21:40
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خــوشبختـــــی یعنـــــی :
تــــــــــو
عشقتــــــــــ♥
و
ثمـــــــره عشـقتـــ♥ــون
دیدگاه  •   •   •  1392/12/27 - 21:32
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

یه دوست پسرم نداریم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
امشب دستشو بگیریم ببریمش بیرون وسط جشن

بندازیمش تو آتیش والا

دیدگاه  •   •   •  1392/12/27 - 21:26
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسرایی هستن ک :

وقتی دلت گرفته، داغونی،... و پشت تلفن سرش دادو بیداد میکنیو تلفنو روش قطع میکنی میفهمه چقد اون لحظه محتاجشی! پشت سر هم زنگ میزنه تا آرومت کنه
وقتی سوار ماشینشی تمام مدت دست چپتو میگیره توو دستشو هی میبوستش ک بهت بفهمونه بودنت براش لذت بخشه
پسری ک چشاش وحشیو مغروره، راه ب راه شعرای عاشقونه ی الکی برات نمیخونه، لوس حرف زدنم بلد نیس، اما وقتی بهت میگه تا ته رفاقت هستم‌، چشاش از عشق برق میزنه
پسری ک خاطر خواه کم نداره اما وقتی باهات عهد رفاقت میبنده نفر دومی توو برنامش نیس
پسری ک براش مهم نیس جی اف دوستش از تو خوشگلتره، هر بار توو چشات زول میزنه میگه بخدا تکی تو دختر
پسری ک صورت بی آرایشتو بیشتر دوس داره
وقتی میره مهمونی زنگ میزنه و نیم ساعت توو حیاط باهات حرف میزنه ک بهت نشون بده توو نخ هیچکدوم از دخترای توو مهمونی نیس
وقتی میخواد بخوابه اگه بهت شب ب خیر نگه و واست بوس نفرسته خوابش نمیبره
وقتی صب بیدار میشه تا ب تو سلام صب ب خیر نگه روزش شروع نمیشه
ای داد بیداد
2 دیدگاه  •   •   •  1392/12/27 - 19:22
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شب به گلستان تنها منتظرت بودم...

منتظر بودی که چی بشه؟؟؟

شب!

اونم تنها :|

برو از خدا بترس:)
2 دیدگاه  •   •   •  1392/12/27 - 18:53
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

پسری در دم در....

پدرش را بوسید...

و به او گفت چرا از سر صبح...

تا که پاسی از شب خواهد رفت...

رنج را خواهی خورد...

کار را می نوشی...

پدرش هم سویش...

دیده چرخاند و بخندید و بگفت...

پ کی خرج توی کره خرو میده...

( شرمنده دیگه اینجاشو نتونستم شعرش کنم )


خخخخخخخخخ

دیدگاه  •   •   •  1392/12/27 - 18:43
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ