یافتن پست: #شب

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اگه یه شب مهمون داشته باشید
از غروب خورشید تا طلوع خورشید روز بعد
ظرف یك ثانیه بخوای بری دستشویی
صد در صد تو همون یك ثانیه مهمونا میرسن
دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 17:13
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


در عجبــــم از مردمانی که از نــداری می نـالند اما بر بــامِ خانه های محــــقرشان بساطِـ گنــاه پهـــن استــــ … این روزها گنــاه از نان شبـــ هم واجب تــر است...


دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 12:22
+3
Ashkan ZEON
Ashkan ZEON
بجه که بودیم شبا فک میکردیم
فردا چی بازی کنیم !!!

الان فکر میکنیم ،
فردا دنیا قراره چه بازی با ما بکنه !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 00:41
+5
*elnaz* *
*elnaz* *
شبتون دلی.....حالتون قشنگ...........خدافس.......{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}

دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 00:37
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
ترسم از اين است كه پدرم عمويم باشد و نگرانم كه مادرم عاشق همكارش شده باشد و پسرخاله ام برادرم باشد و نامزدم حاصل عشق زن همسايه و پدرم و نميدانم كدام پدرم از دیگری بهتر است !! دكتر شريعتي بعداز تماشای سريالهای شبکه جم تي وي! {-33-}
دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 00:16
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دوستای گلم کاری باری
چیزی میزی
امری دستوری فرمایشی ندارین با  من؟
دوستتون دارم.شب همگی خوف.پر از خوابای خوب
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 23:18
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بی تو من هیچم
ای شبم؛ دور از تو بی مهتاب!
دوست می دارم تو را، تا آنسوی دنیا!
دوست می دارم تو را، تا آنسویِ قصرِ طلایی رنگِ اخترها!
دوست می دارم تو را، ای از برایم نقطه پایان هر مقصد!
دوست می دارم تو را، ای بی تو من نابود!
دوست می دارم تو را، از بی نهایت، بی نهایت تر!
دوست می دارم تو را، ای آتش اندیشه هایم بی تو خاکستر!

من نمی دانم ترا؛ ای قلهٔ مغرور!
عاقبت آیا کدامین شب
عاقبت آیا کدامین روز
فتح خواهم کرد؟
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 22:18
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم .
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 22:05
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شعری زیبا از مهرداد اوستا :

وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بُ[!] و نبریدم

اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت
کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم

کی ام، شکوفه اشکی که در هوای تو هر شب
ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم

مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم
چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم

چو شمع خنده نکردی، مگر به روز سیاهم
چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدم

بجز وفا و عنایت، نماند در همه عالم
ندامتی که نبردم، ملامتی که ندیدم

نبود از تو گریزی چنین که بار غم دل
ز دست شکوه گرفتم، بدوش ناله کشیدم

جوانی ام به سمند شتاب می شد و از پی
چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم

به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون
گهی چو اشک نشستم، گهی چو رنگ پریدم

وفا نکردی و کردم، بسر نبردی و بردم
ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 22:04
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

در نیست


              راه نیست


شب نیست


                   ماه نیست


نه روز نه افتاب


ما بیرون زمان ایستاده ایم


با دشنه تلخی در گرده هایمان


هیچ کس با هیچ کس سخن نمی گوید


که تاریکی به هزار زبان در سخن است


در مردگان خویش نظر می بندیم با طرح خنده ای


و نوبت خویش را انتظار می کشیم بی هیچ خنده ای

دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 22:00

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ