یافتن پست: #شهر

ashkan
ashkan
بعد گذشت 2 روز: رای گیری در شهر غضنفر اینااا هنوز ادامه دارد....
ماموران با تیراندازی در حال پراکنده کردن جمعیت هستن.....

دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 14:14
+7
مهسا
مهسا

شاد باش نه یک روز بلکه هزاران سال

بگذار آواز شاد بودنت چنان در شهر بپیچد
که رو سیاه شوند
آنانکه بر سر غمگین کردنت شرط بسته اند


دیدگاه  •   •   •  1392/04/28 - 01:37
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
آینه خواست چون تو زیبا شودنشد

مانند چشمهای تو دریا شود نشد

گشتیم کوچه کوچه در این شهر در به در

شاید کسی شبیه تو پیدا شود نشد
دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 23:26
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد،دوستداران را چه شد آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد شهر یاران بود و خاک مهربان این دیار مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند کس به میدان در نمی آید سواران را چه شد صد هزارن گل شکفت و بانگ مرغی بر نخاست عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد زهره سازی خوش نمی‌سازد مگر عودش بسوخت کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد

دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 10:43
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
 

خیلی گشتیم

از همین پیشِ پا

تا آن همه پسین‌های دور

که در مِه به شب می‌زدند،

میان راه چیزهای عجیبی دیدیم

خطهای ناخوانا

سنگ‌قبرهای شکسته

سکوت، ماه، علف‌های شعله‌ور

رَدِ پای باد

و بوی بَدِ باران و آهک و اضطراب ...!

راه‌بلدِ خسته‌ی ما می‌گفت

اینجا همیشه پسین‌های ساکتی دارد.

ما سردمان بود

همراهان ما ترسیده بودند

از راسته‌ی گهواره فروشانِ شهر

تا خانه‌ی گورکنانِ آسوده ... راهی نبود.

ما مجبور بودیم تمامِ آن راهِ رفته را

دوباره برگردیم،

اما یک عده بی‌جهت در سایه‌سارِ‌ قندیلها

نه می‌آمدند، نه می‌رفتند

همان جا با بیل و کلنگِ گِل‌آلودشان در دست

بر و بر ... فقط نگاهمان می‌کردند

بوی بَدِ باران و آهک و اضطراب می‌آمد

انگار هر کدام از دیگری و دیگری از دیگری می‌ترسید

یکیشان پرنده‌ی سَربُریده‌ای

لای پیراهن خود پنهان داشت

پشتِ کلوخهای کافور و یخ

رَدِ چیزی شبیهِ خوابِ انار چکیده بود

می‌گفتند گریه‌های کسی را

در نَم و نایِ چاهی دور شنیده‌اند!

حالا این انارِ عفیف

غمگین‌ترین بیوه‌ی اردی‌بهشتِ بی‌رویاست.

راه‌بَلدِ خسته‌ی ما می‌گوید

دقت کنید

صدای کندنِ گور می‌آید

این وقتِ شب انگار

کسی دارد خاطراتش را دَفنِ دریا می‌کند.

ما سردمان بود

خطهای ناخوانا، سکوت

سنگ‌قبرهای شکسته، ماه

علف‌های شعله‌ور، رَدِ پای باد

و بوی بَدِ باران و آهک و اضطراب ...!

ما خیلی گشتیم

بالای همه‌ی مزارهای جهان

فقط کمانچه‌زنی کور نشسته بود

داشت چیزی می‌خواند:

خوابِ انار!

خوابِ انار!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 23:08
+4
alifabregas
alifabregas
دل من همانند اتوبوس های شهر شده ! غصه ها سوار میشوند فشرده به روی هم و من راننده ام که فریاد میزنم : دیگر سوار نشوید !!! جا نیست … .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 17:23
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن بزار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق تقصیر چشمای تو بود ‌‌‌، وگرنه ما کجا و عشق ؟ سرم تو لاک خودم و دلم یه جو هوس نداشت بس که یه عمر آزگار کاری به کار کس نداشت تا اینکه پیدا شدی و گفتی ازاین چشمای خیس تو دفتر ترانه هات یه قطره بارون بنویس عشقمو دست کم نگیر درسته مجنون نمیشم وقتی که گریه می کنی حریف بارون نمیشم رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن هنوز یه قطره اشکتو به صد تا دریا نمی دم یه لحظه با تو بودنو به عمر دنیا نمی دم همین روزا بخاطرت به سیم آخر می زنم قصه عاشقیمونو تو شهرمون جار می زنم

دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 14:56
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

ای عشق جوانه کن بهار استهر شاخ کهن جوانه دار استشد غرق شکوفه سیب و دل نیزحوای همیشه بیقرار استسر سبزی نیم لحظه منسبزینه هفت سبزه زار استای عشق شکفتنم بیاموزدل غنچه باغ انتظار استبیهوده مگوی کیست معشوقاو چشم و چراغ روزگار استشهر تن و شهر جان ما را بسپار به او که شهریار استتا دیده بر او فتاد کاین کیستدل گفت که یار یار یار استای عشق بدین مجال کوتاهزین بیش مرا چه اعتبار استبرخیز و کمند خود رها کندریاب که آخرین شکار استای عشق بسوز هستیم رابا یک نگهش که شعله وار استخاکستر من به راه او ریزبر گوی که بر منش گذار استبر گو که به دولت قدمهاتاز منت هر چه هست وارست

دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 10:37
+4
saman
saman
در CARLO
اینایی که از تاکسی پیاده میشن
بعد تازه دستشونو میکنن تو این جیبشون
بعد دستشونو میکنن تو اون جیبشون
بعد بقیه جیباشونو میگردن
کیف پولشونو درمیارن و یه ۱۰هزار تومنی مثلن میدن
به راننده تاکسی تا اون خوردش کنه ۹۵۰۰تومن بهشون پس بده
رو باید توی میدون اصلیه شهر دار زد ! :|
دیدگاه  •   •   •  1392/04/25 - 15:43
+7
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
توجه توجه : برای اولین بار در جهان : درمان بیماریهای خاص در کلینیک فوق تخصصی پروفسور صفائیان اولین جراح لاله و لادن ( دوقلوهای بهم چسبیده ) ایرانی در سن 3 سالگی در آلمان .
تیم کاری : پروفسور دکتر صفائیان : ناظر .

پروفسور دکتر عبدالرضا شهرابی فراهانی : ریاست تیم پزشکی .
فوق تخصص بیماریهای خاص و صعب العلاج در حیطه پزشکی شرقی .

پروفسور دکتر ناصر شکوه فر : عضو تیم پزشکی .
فوق تخصص بیماری های صعب العلاج در حیطه پزشکی شرقی .

رضا کنعانی فشتمی : عضو تیم پزشکی .
متخصص طب سنتی : طب سوزنی و ماساژ درمانی و زالو درمانی .

بیماریهای قابل درمان و پذیرش : اچ آی وی - انواع هپاتیت - ام اس - انواع سرطان - فلج کامل و نیمه و یا عضوی از بدن بر اثر سکته های مغزی : حجامت مخصوص و سنتی چینی .

آدرس : زیر پل سید خندان - به سمت عباس آباد - خیابان خرمشهر چهارراه اول - روبروی چلوکبابی نوید : درمانگاه و کلینیک تخصصی و فوق تخصصی صفائیان - طبقه سوم .

لطفا به جهت رزرو درمان با آدرس ایمیل زیر مکاتبه کنید در اسرع وقت پاسخگوی شما عزیزان هستیم : universitychi@gmail.com

افتخاری دیگر از کشور عزیزمان : 16 درمان کامل انواع ( ام اس ) و تنها نمونه بهبود یافته ( اچ آی وی ) در جهان .
تاریخ پذیرش : شنبه 29 / تیر / 1392 - لطفا قبل از حضور با آدرس ایمیل مندرج هماهنگ کنید تا بهتر بتوانیم به شما خدمت کنیم .

لطفا به جهت اطلاع دیگر دوستان به اشتراک بگذارید .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/25 - 13:07
+8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ