یافتن پست: #شهر

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

گنجینه رازی است بهر مویت وز آن موی هر چنبره ماری است به گنجینه رازت ای سیب بهشتی به لب و گونه گلگون داغ است دل لاله که دیوی زده گازت در خویش زنیم آتش و خلقی به سر آریم باشد که ببینیم بدین شعبده بازت کبک و بره شاید به سر سفره شاهان درویش تو سر کن به همین نان و پیازت صد دشت و دمن صاف و تراز آمد و یک بار ای جاده انصاف ندیدیم ترازت شهری به تو یار است و غریب اینهمه محروم ای شاه نبازم دل درویش نوازت سید محمد حسین شهریار

دیدگاه  •   •   •  1392/05/4 - 12:28
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

ناله روح وای چه خسته می کند تنگی این قفس مرا پیر شدم نکرد از این رنج و شکنجه بس مرا پای به دام جسم و دل همره کاروان جان آه چه حسرت آورد زمزمه جرس مرا گرگ درنده ئی به من تاخت به نام زندگی پنجه که در جگر زند نام نهد نفس مرا طوطی هند عالم قدسم و طبع قند جو وه که به گند خاکیان ساخته چون مگس مرا من که به شاخ سرو و گل پا ننهادمی , کنون دست نصیب بین که پر دوخت به خار و خس مرا آب و هوای خاکیان نیست به عشق سازگار آتش آه گو بسوز آنچه به دل هوس مرا جز غم بی کسی در این سفله سرای ناکسی من نشناختم کسی گو مشناس کس مرا ناله شهریار از این چاه به در نمی شود ور نه کمند مو هلد ماه به دسترس مرا

دیدگاه  •   •   •  1392/05/4 - 12:19
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
دیگر نگاه وصف بهاری نمی کند شرح خزان دل به نگاه زبانش است من دل بخواه خویش نجستم ولی خدا با هر کس آن دهد که به جان دل بخواهش است من کیستم ؟ اسیر محبت گدای عشق وز ملک دل که حسن و هنر پادشاهش است در شهر ما گناه بود عشق و شهریار زندانی ابد به سزای گناهش است
دیدگاه  •   •   •  1392/05/4 - 12:15
+2
saqar
saqar



خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟

خانوم خوشگِله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟

خوشگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟

اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!

بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد

تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و

به محـــل زندگیش بازگردد.

روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت...

شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی....!

دخترک وارد حیاط امامزاده شد...خسته... انگار فقط آمده بود گریه کند...

دردش گفتنی نبود....!!!!

رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد...وارد حرم شدو کنار ضریح

نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن...

چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد...

خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!

دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را

به خوابگاه برساند...به سرعت از آنجا خارج شد...وارد شــــهر شد...

امــــا...اما انگار چیزی شده بود...دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!

انگار محترم شده بود... نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!

احساس امنیت کرد...با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب

شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!

یک لحظه به خود آمد...

دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته

آپلود عکس رایگان و دائمی








آخرین ویرایش توسط 28000 در [1392/05/3 - 19:46]
دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 19:41
+7
saqar
saqar
tanhaei3 اس ام اس تنهایی شهریور 91


تنهایی زمانی است که کسی را از دست می دهی؛

اما یگانگی زمانیست که خودت را در می یابی …

::

::
نمی دانم دوستش دارم یا نه؟!


با هم قدم میزنیم


با هم میخوابیـم

دلم که میگیرد، آغوشش را بـــاز می کنـــــد

و بر گونه هایم بوسه میزند

اما نمی دانم دوستش دارم یا نه؟!

“تنهاییـــــم را” . . .

::

::

نه اینکه زانو زده باشم …

نه !!!

فقط تنهایی سنگین است…
دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 19:34
+6
پوریا
پوریا
ما شهریوری هستیم.بعضی وقتا مجبوریم تو فضای بغض بخندیم.دلمون میگیره ولی دل گیر نمیشیم.شاکی میشیم ولی شکایت نمیکنیم.گریه میکنیم ولی نمذاریم اشکامون پیدا بشن.خیلی چیزا رو میبینیم ولی ندیدشون میگیریم.خیلی حرفا رو میشنویم نشنیدشون میگیریم.خیلیا دلمون رو میشکنن و فقط سکوت میکنیم.شهریوریم،
شهریوری ها شادترین مردم در عین غم هستن،زیباترین اما ساده ترین آدمان
4 دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 01:34
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آخرین خبر :

به دلیل استقبال بی نظیر شما مسلمانان عزیز ، ماه رمضان تا پایان شهریور ماه تمدید شد !!!

لایک : بچه میترسونی ؟
دیدگاه  •   •   •  1392/05/2 - 14:04
+4
...::: M.E.H.D.I  :::...
...::: M.E.H.D.I :::...
در CARLO
پروردگار ! شوخی پشت وانتی کردی ما رو انداختی ایران ، حرفی نزدیم !
شوخی افغانی کردی تو این دوره خلقمون کردی ، گفتیم عب نداره !
دیگه این شوخی شهرستانی چیه وسط تابستون روزه می خوای !؟
4 دیدگاه  •   •   •  1392/05/1 - 23:49
+7
be to che???!!
be to che???!!
کاش یکی بود یکی نبود اول غصه ها نبود ....
عصر ما عصر فریبه        عصر اسمای غریبه
عصر پژمردن گلدون        چترای سیاه تو بارون
شهر ما شهر شلوغه    همه وعده هاش دروغه
آسموناش پره دوده        قلب عاشقاش کبوده
بزنیم دل رو به دریا         منو تو تنهای تنها
دیدگاه  •   •   •  1392/05/1 - 18:29
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میگن تو جهنم ترتیب روزا اینجوریه:
شنبه
عصر جمعه
عصر جمعه
شب امتحان
... عصر سیزده بدر
31 شهریور
عصر جمعه :|
دیدگاه  •   •   •  1392/05/1 - 15:20
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ