یافتن پست: #شهر

مهسا
مهسا
ون دوست دشمنی کرد دیگر چه می توان گفت

با یار ناجوانمرد دیگر چه می توان گفت

با محرمان غمناک با همرهان ناشاد

با همدمان دم سرد دیگر چه می توان گفت

با بدقمار بدنرد با بد رگان نامرد

با رهزنان بی درد دیگر چه می توان گفت

مردانگی چو شد ننگ

بر مرد عرصه شد تنگ

فهلی چو خاری آورد

دیگر چه می توان گفت

در شهر خالی از مرد

با خاطری پر از درد

شبرو شب است و شبگرد

دیگر چه میتوان گفت
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 21:34
+6
jalal
jalal
ازدواج مثل شهر محاصره شده است: کسانی که داخل شهرند سعی دارند ازآن خارج و آنها که خارج هستند کوشش دارند که داخل شوند!

فرانکلین
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 21:10
+5
مهسا
مهسا
به ثانیه ها گوش می کنم

و چشمهایم را می بندم و اشک میریزم

چقدر خسته ام

چقدر دلم می خواهد همینجا بین عبور و مرور مدام ماشین ها و مردم دراز بکشم و دنیا را به ایستادن وا دارم

چقدر دلم می خواهد بروم بالا ترین جای شهر بایستم و بلند بلند بخندم...

به خودم و به دردهایی که هیچ درمانی برایشان تجویز نمی کنی...
... آه خدایا بیا هر دو دست برداریم تو از ساختن انسان و من از سوختن به پایش
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 18:36
+5
aB'Bas S
aB'Bas S
ماهيان شهرما از كوسه ها وحشيترند * بره هاي اين حوالي گرگها را ميدرند * سايه از سايه هراسان درميان كوچه ها * زنده ها هم آبروي مرده ها را ميبرند
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 17:40
+1
مهسا
مهسا
گذشت دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم

حالا یک بار از شهر می رویم

یک بار از دیار

یک بار از یاد

یک بار از دل

و یک بار از دست !

آری دیگر گذشت آن زمان . .
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 16:51
+6
ronak
ronak
رو به سوي شهر تو مي ايستم شايد بوي تو دوباره مرا مست کند
و زندگي دوباره اغاز شود
سپيده دم تورا فرياد ميزن
اي الهه زيبايي در کدامين کتاب
در کدامين افسانه قرن مي شود پيدايت کرد؟
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 15:08
+4
Danial
Danial
شما یادتون نمیاد تقلید کار میمونه...میمون جزو حیوونه
شما یادتون نمیاد خط کشهائی که محکم می زدیم رو مچ دستمون دستبند می شد
شما یادتون نمیاد کلی با ذوق و شوق تلویزیون تماشا می کردیم یهو یه تصویر گل و بلبل میومد: ادامه برنامه تا چند دقیقه دیگر
شما یادتون نمیاد، بچگیا تفنگ بازی که میکردیم، میرفتیم جلو یکی میگفتیم: دستا بالا، خشتک پایین
شما یادتون نمیاد کوچولو ها کوچولوها دستاتون بدیم به ما بریم به شهر قصه ها
دلم تنگ شــــــــــــــــــد...شما چی؟؟{-31-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 07:01
+1
مهسا
مهسا
@ronak کاش یادت نرود در این شهر شلوغ
بین ناباوری آدمها.....
یک نفر می خواهد که تو خندان باشی
نکند بین هیاهوی جهان....
بروم از یادت...{-35-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 01:44
+5
fowkes
fowkes
افتخار میکنم ایرانیم چون با اینکه دست بچه هاش بستس ولی دارن نصف شهر رو میارن پایین
دیدگاه  •   •   •  1390/12/23 - 21:44
+3
sasan pool
sasan pool
بر خال لبت طواف کردم ای دوست
بر جرم خود اعتراف کردم ای دوست
مردم همه در مسجد شهرند وَ من
در چشم تو اعتکاف کردم ای دوست . . .
دیدگاه  •   •   •  1390/12/23 - 12:50
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ