یافتن پست: #شکسته

zohre
zohre

اگه یه روز داستانم را نقل کردی بگو: بیکس بود اما کسی را بیکس نکرد تنها بود اما کسی را تنها نگذاشت دلشکسته بود اما دل کسی را نشکست فقط دلشو شکوندن...

دیدگاه  •   •   •  1392/09/11 - 17:57
+4
محمد
محمد
ﺳﻼﻣﺘﻲ ﻣﺎﺩﺭﻱ ﮐﻪ : ﻫﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻮﺩ، ﻫﻢ ﭘﺪﺭ !!!!!
ﻫﻢ ﻣﺮﻳﺾ ﺑﻮﺩ، ﻫﻢ ﺳﺎﻟﻢ !!!!!
ﻫﻢ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩ، ﻫﻢ ﺳﻴﺮ !!!!!
ﻫﻢ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﻫﻢ ﺳﺮﺣﺎﻝ !!!!!
ﻫﻢ ﭘﻴﺮ ﺑﻮﺩ، ﻫﻢ ﺟﻮﺍﻥ !!!!!
ﻫﻢ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﻫﻢ ﺩﻝ ﺯﻧﺪﻩ!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/9 - 19:09
+4
roya
roya
گفته ام خدا ...
دلی برایم بسازد ... تمامش شیشه ای .
همین که ...
تا تهِ توی ِ آن معلوم باشد ...
عشق است .
گور ِ پدر ِ شکسته شدن .
اگر عشق " دَ ل ی ل " نمی خواهد ...
به خاطر این است که ...
عاشق " دِ ل ِ یَ ل " دارد و ...
پهلوان ...
از شکست نمی هراسد ...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/9 - 13:11
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
داشتم شهرام شبپره گوش می دادم
جوگیــــر شدم گردنمو مثل خودش تکون دادم
هیچی دیگـــه
الان بیمارستانم
فکر کنم 2-3 تا از مهره های گردنم شکسته !!:|
دیدگاه  •   •   •  1392/09/8 - 19:13
+7
*elnaz* *
*elnaz* *
وقتی بغضم شکسته شد و نفس هایم غرق شد در اندوه و بی تابی فقط "سکوت" با من بود . گاهگاهی که تنم خسته از لحظه ها به سوی تلخ ترین مرداب زندگی کشیده می شد شب هایی که بالشم خیس می شد از اشک شبانه حسرت فقط "سکوت" با من بود..........................
دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 21:36
+5
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


ای رویای رنگین/که خواب از سرم ربودی/و لحظه هایم را به اتش کشاندی/ای که دلم را/به تبسمی فریفتی/تنم به اسارت و هستی ام به یغما بردی/برای تو مینویسم/چشم هایت را باز کن/وعشق را درحجره شکسته زندگی/کاش میدانستی/تنها برای تو مینویسم/و دستان لرزان قلم/فقط برای توو/سینه ی دفتری را میشکافد/کاش میدانستی
دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 00:58
+4
-1
زهرا
زهرا

نشستم به انتظار غروب تا یک دل سیر گریه کنم ، شاید کمی آرام شوم ، غروب آمد و بغض سد راه اشکهایم ، شب شد و هنوز نشکسته شیشه غمهایم،

دیدگاه  •   •   •  1392/09/5 - 19:19
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

طرز نیمرو درست کردن خانوما:

۱-ماهیتابه را میزارن رو گاز

۲- توی ماهیتابه روغن میریزن

۳- اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن

۴- تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن

۵- چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن

طرز نیمرو درست کردن اقایون:

۱- توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن

۲- توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن

۳- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن

۴- توی ماهیتابه روغن میریزن

۵- توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن

۶- یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن

۷- چند تا فحش میدن

۸- دنبال کبریت میگردن

۹- با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره

۱۰- ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد )!

۱۱- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن

۱۲- تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن

۱۳- چند تا فحش میدن و لباس میپوشن

۱۴- میرن سراغ بقالی سر کوچه و ۲۰ تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن

۱۵- تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن

۱۶- روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن

۱۷- تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن

۱۸- دنبال نمکدون میگردن

۱۹- نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن

۲۰- دنبال کیسهء نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن

۲۱- نمکدون رو پر از نمک میکنن

۲۲- صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون

۲۳- نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن

۲۴- بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه

۲۵- چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن

۲۶- توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن

۲۷- با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن

۲۸- صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون

۲۹- سریع برمیگردن توی آشپزخونه

۳۰- تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن

۳۱- ماهیتابه رو میندازن توی سینک

۳۲- دنبال ظرفهای مسی میگردن

۳۳- قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن

۳۴- چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن

۳۵- یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن

۳۶- چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن

۳۷- یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه

۳۸- روی باقیماندهء تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن

۳۹- چند تا فحش میدن و بلند میشن

۴۰- نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن

۴۱- قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن

۴۲- چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن

۴۳- با یه پارچه تنظیف قابلمه رو برمیدارن

۴۴- پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن

۴۵- نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن

دیدگاه  •   •   •  1392/09/5 - 19:03
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

✿دلشوره عجیبی دارم!!!
مدام دستِ زمان را می گیرم
که بی تو نگذرد
وخاطراتت دور نشوند،
قدیمی نشوند،
ونزدیک به خودم بمانند
دست پاچه ام!!!
یک لیوان آب هم در دستم بند نمی شود
حواسم نیست
اصلا یادم نمی یاد
که بی تـــو
چند بار شکسته ام!!؟؟
چند بار در خودم
تــو و خودم را برای همیشه
کشته ام!!!
تعریف ندارد
نبود تــو
نمی شود آن را نوشت
یا چیزی نیست که بشود آن را نقش بست
باید هر روز با بغض
بیل کلنگی بیاورم
وخودم را
میان خاطره ای از تــو خاک کنم . . .

√آن قدر نیمه ی خالیم را دیدی،که نیم دیگرم هوس خالی شدن کرد!!!

دیدگاه  •   •   •  1392/09/4 - 22:02
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

بعضی از دور می درخشنـــد..

نزدیــــک که میشـــوی،

متـــوجـه میشی که . . .

یک شیشه ی شکسته بیشتر نیست و . .

درخشش او از دور،

به خاطر خرده شیشه های وجــودشــه ،

باید لگدی بهش زد تا از مسیر نــــور آفتــاب دور بشه و

چشمای دیگری رو به خودش خیـــره نکند

دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 17:58
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ