یافتن پست: #شکلات

♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

به مشکلاتت بخند تا همیشه موضوعی برای خندیدن داشته باشی


دیدگاه  •   •   •  1392/07/7 - 13:44
+1
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
کتلت هدفش این بوده که کباب کوبیده بشه ولی مشکلات زندگی مانع پیشرفت بیشترش شده !
دیدگاه  •   •   •  1392/07/7 - 10:33
+3
saman
saman


آری


زندگی با همه سختی ها و مشکلاتش


باز هم زیباست


رنگارنگ و شیرین


همچون ...


 


زندگی زیباست ...( همراه با عکس)



دیدگاه  •   •   •  1392/07/6 - 17:53
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سیگار رو واسه مشکلای خارجیا ساختن اگر میخواستن طبق استانداردای مشکلات ایرانی بسازنش الان سیگار باید یک متر بود در قطر 50 سانت
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 19:20
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اگر بگم ماه منی ، ستاره عمر منی
واسم شکلات میخری ؟؟؟
.
.
.
.
حالا که فکر می کنم می بینیم یه شوکولات ارزش این همه دروغ رو نداره !
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 18:48
+3
saeed
saeed
دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بارعاشقپسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.
در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکربرازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.
دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت ووقتی لبخند می زد، چشمانشبه باریکی یک خط می شد.
در ۱۹ سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد.
روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت. به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که پسر درس می خواند، پذیرفته شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را کوتاه نکرد.
دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا کرد. زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا رسیده بود.
دختر در بیست و پنج سالگی ازدانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر پسر کاری پیدا کرد. در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و تجارت موفقی را آغاز کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دریافت کرد. در مراسم عروسی، دختر به چهره شاد و خوشبختعروس و دامادچشم دوخته بود و بدون آنکه شرابی بنوشد، مست شد.
زندگی ادامه داشت. دختر دیگر جوان نبود، در بیست و هفت سالگی با یکی از همکارانش ازدواج کرد. شب قبل از مراسم ازدواجش، مثل گذشته روی یک کاغذ کوچک نوشت: فردا ازدواج می کنم اما قلبم از آن توست… و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا کرد.

ده سال بعد، روزی دختر به طور اتفاقی شنید که شرکت پسر با مشکلات بزرگی مواجه شده و در حالورشکستگی است. همسرش از او جدا شده و طلبکارانش هر روز او را آزار می دهند. دختر بسیار نگران شد و به جستجویش رفت.. شبی در باشگاهی، پسر را مست پیدا کرد. دختر حرف زیادی نزد، تنها کارت بانکی خود را که تمامپس اندازشدر آن بود در دست پسر گذاشت. پسر دست دختر را محکم گرفت، اما دختر با لبخند دستش را رد کرد و گفت: مست هستید، مواظب خودتان باشید.
زن پنجاه و پنج ساله شد، از همسرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد. در این سالها پسر با پول های دختر تجارت خود را نجات داد. روزی دختر را پیدا کرد و خواست دو برابر آن پول و ۲۰ درصد سهام شرکت خود را به او بدهد اما دختر همه را رد کرد و پیش از آنکه پسر حرفی بزند گفت: دوست هستیم، مگر نه؟
پسر برای مدت طولانی به او نگاه کرد و در آخرلبخند زد.
چند ماه بعد، پسر دوباره ازدواج کرد، دختر نامه تبریک زیبایی برایش نوشت ولی به مراسم عروسی اش نرفت.
مدتی بعد دختر به شدت مریض شد، در آخرین روزهای زندگیش، هر روز در بیمارستان یک ستاره زیبا می ساخت. در آخرین لحظه، در میان دوستان و اعضای خانواده اش، پسر را بازشناخت و گفت: در قفسه خانه ام سی و شش بطری دارم، می توانید آن را برای مننگهدارید؟
پسر پذیرفت و دختر با لبخند آرامش جان سپرد
X
دیدگاه  •   •   •  1392/07/1 - 10:44
+2
saeed
saeed

تحمل کردن زيباست اگر قرار باشد روزي به تو برسمانتظار اسان است اگر قرار باشد دوباره تو را ببينم
زندگي شيرين است اگر قرار باشد مزه ي دستان تو را بچشم
مشکلات حل مي شود اگر قرار باشد روزي به پاي تو بميرم
اشک ها همه به لبخند تبديل مي شود اگرقرارباشد تو را يک بار ببوسم
اگر ببينم خيال رفتن نداري بدان دوستت دارم

دیدگاه  •   •   •  1392/06/28 - 20:22
+4
saman
saman


اگر فکر می‌کنید که کم‌کم پا به سن می‌گذارید، احتمالاً دوست دارید بدانید که چه چیزهایی پیرترتان می‌کند. در جامعه امروزی ۲۵ سال هم شاید خیلی پیر باشد، به همین دلیل همیشه باید به دنبال راه‌هایی برای جوان‌تر دیده شدن بود. 

 

۱ – لباس‌های از مد افتاده

نگاهی به کمد لباس‌هایتان بیندازید؛ این می‌تواند یکی از چیزهایی باشد که پیرتان می‌کند. آیا خیلی وقت است که روی مد لباس نپوشیده‌اید؟ با نادیده گرفتن مد‌های امروزی سال‌ها به سنتان اضافه می‌کنید. البته مسئله‌ای که باید به آن دقت کنید این است که زیاده‌روی نکنید چون اگر سعی کنید در ۴۰ سالگی مثل نوجوان‌ها به نظر برسید باعث می‌شود نامناسب جلوه کنید.

 

۲ –  مدل موی از مد افتاده

چیزی که پیر نشانتان می‌دهد ممکن است روی سرتان باشد! آخرین باری که یک مدل موی جدید را امتحان کردید کی بوده است؟ مدل موهای امروزی باعث می‌شود به مراتب جوان‌تر به نظر برسید. مجلات مد را بگردید تا ببینید کدام مدل مو جوانی را به شما برمی‌گرداند.

 

۳ – عادت سیگار کشیدن

هشدارهای زیادی درمورد استعمال دخانیات داده می‌شود اما یکی از اینها از بقیه مهمتر است: سیگار ممکن است پیرتان کند! ابتدای سال نو می‌تواند زمانی عالی برای ترک سیگار باشد. با این کار ۱۰ سال به عمرتان اضافه خواهید کرد. کمی به آن فکر کنید: آیا خانم‌هایی که خیلی جوان به نظر می‌رسند، سیگار می‌کشند؟

 

۴ – مصرف الکل

مصرف زیاد از حد نوشیدنی‌های الکلی از داخل پیرتان می‌کند. هرچه الکل بیشتری وارد جریان‌خون شود، بر پوستتان تاثیر داشته و در برخی موارد آسیب‌های دائمی به آن وارد می‌کند. 

 

۵ – وضعیت ضعیف سلامتی

یکی از چیزهایی که پیرتر نشانتان می‌دهد وضعیت ضعیف سلامتی‌تان است. حتی اگر مشکل اضافه‌وزن نداشته باشید، اگر از موادغذایی مناسب استفاده نکنید و موادمغذی لازم برای سلامت و متناسب نگه داشتنتان را مصرف نکنید، ضرر خواهید کرد. هرچه سن بالاتر می‌رود، درد و مرض بیشتری به سراغمان می‌آید، پس باید از خودتان مراقبت کنید.

 

۶ – شغل استرس‌زا

محل‌‌کارتان هم ممکن است پیرتان کند. اگر در محل‌کار بیشتر از اینکه لبخند بزنید اخم می‌کنید، وقتش رسیده که کار جدیدی برای خودتان پیدا کنید. یا حداقل یک سرگرمی که از آن لذت می‌برید را وارد اوقات فراغتتان کنید. مهم رسیدن به تعادل است همین!

 

۷ – همسرتان

یکی دیگر از عوامل پیر کردن شما می‌تواند همسرتان باشد. همسر بداخلاق استرس زیادی به شما می‌دهد. سعی کنید با او حرف بزنید، البته بدون اینکه آن را به دعوا و مشاجره بکشانید، و تمام حرف‌هایتان را با او مطرح کنید. اگر نتوانستید مشکلاتتان را حل کنید، دیگر وقتش رسیده که فکر دیگری کنید!


دیدگاه  •   •   •  1392/06/28 - 17:22
+2
بهناز جوجو
بهناز جوجو

اگر بگم ماه منی ، ستاره عمر منی واسم شکلات میخری ؟؟؟............... حالا که فکر می کنم می بینیم یه شوکولات ارزش این همه دروغ رو نداره !


دیدگاه  •   •   •  1392/06/28 - 12:04
+3
ساناز
ساناز
این روزها خنده هایم همانند شکلات شده اند؛خالصِ خالص..تلخِ تلخ...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/28 - 12:03
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ