یافتن پست: #صدای

gamer
gamer
تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن.مامان اومده میگه چیزی شکوندی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ شیشه ی نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 19:30
gamer
gamer
سوار تاکسی شدم. یارو صدای ضبطشو تا ته زیاد کرده بود. میگم میشه صدای ضبطتونو کم کنید؟ میگه اذییتتون میکنه؟! پـــــــ نه پــــــــ گفتم کم کنی این یه تیکشو من بخونم ببینی صدای کدوممون بهتره
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 19:15
mahdi
mahdi
زنگ زدم ۱۱۰ میگم صدای اهنگ همسایمون بلنده یارومیگه الان بلنده؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ پارسال بلند بود زنگ زدم خاطرشو زنده کنم!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 12:32
+1
mahdi
mahdi
تو توالت بودم و تو حال خودم.. یک هو یکی محکم زد به در …. گفتم بله .. دیدم داداشمه میگه اه تو اونجایی !!! گفتم پـَـ نـَـ پـَـ این صدای منشی توالته .. لطفا بعد از شنیدن بوق بفرمایین داخل.
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 12:24
mahdi
mahdi
1ساعته از بیرون صدای قار قار میاد…داداشم میگه صدای کلاغه ؟ میگم پــَ نَ پـــَ قناریه متال میخونه!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 12:16
مهسا
مهسا
مردمان کنار ساحل بعد از مدتی صدای امواج را نمی شنوند چه تلخ است قصه عادت
دیدگاه  •   •   •  1390/10/27 - 23:50
+4
مهسا
مهسا
آن کس که می گفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد بلکه رهگذری بود که روی برگ های خشک پاییزی راه می رفت و صدای خش خش برگ ها همان آوازی بود که من گمان می کردم می گوید دوستت دارم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/27 - 23:44
+5
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
دلم تنگ است دلم تنگ است دلم اندازه حجم قفس تنگ است سکوت از کوچه لبریز است صدایم خیس و بارانی است نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است
دیدگاه  •   •   •  1390/10/27 - 23:08
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
به او بگویید دوستش دارم، به او که صدای پایش را میشنوم، به او که لحن کلامش را میشناسم ، به او که عمق نگاهش را میفهمم، به او که .....
دیدگاه  •   •   •  1390/10/27 - 23:01
رضا
رضا
تو با دلتنگیای من تو با این جاده همدستی تظاهر کن ازم دوری تظاهر می کنم هستی ------------- نیمه شب صدای نفست می‌آید برمی‌گردم سمت تو " آب می‌خواهی ؟ " چه خیال‌ها می‌کنم مگر تاریکی آب می‌خورد می‌گویی بله ----------------- به ياد تمام لحظات با تو بودن و در حسرت تمام لحظات دور بودن از تو برايت دعايي خواندم الهي رنگ دو چيز را هرگز نبيني: دلتنگي و حسرت ديدار !! ----------------------- اي عشق مدد كن كه به سامان برسيم چون مزرعه تشنه به باران برسيم يا من برسم به يار يا يار به من يا هر دو بميريم و به پايان برسيم......
دیدگاه  •   •   •  1390/10/27 - 18:57
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ