یافتن پست: #صدای

mohammad
mohammad
دوستت دارم‌ها را، نگه می‌داری برای روز مبادا

دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…



این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!

باید آدمش پیدا شود!

باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!

سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!

فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش…

شروع می‌کنی به خرج کردنشان!

توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی

توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند

توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد

در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد

برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برای یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟

بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها!

سواستفاده کردن و معرکه‌گیری…
دیدگاه  •   •   •  1391/01/18 - 21:44
+2
علـــــــــــــــــی
علـــــــــــــــــی
ای سهراب...

کجایی که ببینی...

عشق

دیگر صدای فاصله ها نیست...

صدای فنر تخت است ...!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/18 - 15:40
+2
mah3a
mah3a
تمامے مزرعه کافر صدایش مے زدند
گلِ آفتاب‌گردانِ کوچکے را که عاشق باران شده بود . . . !
دیدگاه  •   •   •  1391/01/18 - 12:31
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میدانم كه هرگز نقاش خوبی نخواهم شد



دیشب دلی كشیدم



شبیه نیمه ی سیبی



كه بخاطر لرزش دستانم



در زیر آواری از رنگ مدفون شد



امشب صدایت را میكشیم



سركش تر از باد



تازه فهمیدم كه چرا شبها بیخوابم



بالشم پر از صدای تو بود



صداییی شبیه خنده های وحشی طوفان



ولی امشب با قطره های رنگ



صدایت را



عشقت را



زنده به گور میكنم



حالا پرهای بالشم هر شب قو میشوند


از شور گریه هایم
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 17:37
+5
HADI
HADI
کاش هفت ساله بودم
روی نیمکت چوبی می نشستم
مداد سوسماری در دست
باصدای تو دیکته می نوشتم
تو می گفتی بنویس دلتنگی
من آن را اشتباه می نگاشتم
اخمی بر چهره می نشاندی و من
به جبران
دلتنگی را هزار بار می نوشتم !
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 16:20
+2
sepideh
sepideh
چی میشد زنگ میزدی 118 میگفتی شماره اون پسره رو که تو
ماشین دیدمش می خوام ؟!بعد صدای کیبرد زنه از پشت تلفن میومد ...
بعد می گفت : لطفا یاداشت فرمایید : 091....
بعد آخرشم میگفت : با تشکر ، راهنمای 198 ، انشا الله مخشو بزنی...!!
2 دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 15:47
+8
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
امروز هرچقدر خدا را صدا کنی خدا خسته نمی شه
پس صدایش کن
دیدگاه  •   •   •  1391/01/16 - 22:03
+12
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
یکی الان به من تلنگر زد و گفت
تو که این همه اینجایی پس کی درس میخونی؟!!
ای بابا برم درس بخونم تا صدای همتون در نیومده
روز خوش
مراقب خودتون باشید
دیدگاه  •   •   •  1391/01/16 - 16:08
+11
-1
ॐ SərViiiN ॐ
ॐ SərViiiN ॐ
"الهی به امید تو "

و آنگاه صدایی از آسمان آمد که « تو نه شما!! بندهء بی تربیت »‬{-33-}{-33-}{-33-}{-33-}{-33-}
دیدگاه  •   •   •  1391/01/16 - 14:23
+5
payam65
payam65
لرزش دستام رو پای کدوم زخم روزگار بذارم ...

خوشم به بودنت خدا ... حتی اگه هیچ صدایی از عرش ِ ت در نیاد ...
دیدگاه  •   •   •  1391/01/16 - 13:27

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ