امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+9

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 14189
payam65
235 پست
مرد - همسر فوت شده
1365-01-22
حالت من: گرفتار
ليسانس
زرتشت
ايران - تهران
با حيوانِ خانگي
فراري
آزاد تهران شرق
09376243289

اينها را ايگنور کرده است

توسط اين کاربران ايگنور شده است

دوستان

(20 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(7 گروه)

برچسب ‌های کاربردی

payam65
payam65
اگه کسی بهت گفت دوستت دارم؛
آروم بغلش کن،
نازش کن،
سرشُ بذار روی شونت

... ، یواش در گوشش بگو:
خوب بسه دیگه
پاشو خیلی خندیدیم؛

اونجایی که تو درس میخوندی,
ما مدیر مدرسه بودیم.
دیدگاه  •   •   •  1391/01/18 - 13:31
+3
payam65
payam65
دقت کردین تو سریال های ایرانی شب که میشه زن و شوهر شب اول عروسی دعواشون میشه و مرده میره رو کاناپه میخوابه ، فرداشم زنه میره آزمایشگاه میگن بارداری!!!!
به این روش میگن گرده افشانی کردن!!!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/18 - 13:28
+3
payam65
payam65
در سرزمینی که سایه آدمهای کوچک بزرگ شد

در آن سرزمین آفتاب در حال غروب است!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/18 - 13:17
+3
payam65
payam65
*به سلامتی کسی که وقتی بردم گفت :

اون رفیــــــــــــــــــــــــق منه .......

وقتی باختم گفت : من رفیـــــــــــــــــــــــــــقتم ......
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 16:16
+3
payam65
payam65
به سلامتی لرزش دست های پیر پدر

*کمپوت باز کردیم بخوریم ، به مامانم میگم : مامان فکرکنم مزش عوض شده ...

میگه : آره .... میگم : بریزمش دور ؟

میگه : نه بزار تو یخچال بابات میاد میخوره !!!!به سلامتی همه باباها....
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 16:13
+3
payam65
payam65
آمد و قلب مرا دزدید و رفت

بی قراری های من را دید و رفت

او گمان می کرد من دیوانه ام

بر من و احساس من خندید و رفت

غنچه های عشق را از خاک جان

با تمام بی وفایی چید و رفت

دل به او بستم ولی افسوس،او

حال و روزم را کمی فهمید و رفت

باورم شد رفتنش اما عجیب

بعد از او ایمان من لرزید و رفت

خواستم برگردم و عاشق شوم

عشق هم دیگر زمن ترسید و رفت...
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 16:04
+3
payam65
payam65
مثل شعری عاشقانه ، خواندنت را دوست دارم

مهمان قلب من باش، ماندنت را دوست دارم

آسمان صاف و ساده ، آبی ات را دوست دارم

دور از ابر سیاهی ، نابیت را دوست دارم

نیمه ماهی ، کنج شبها ، دیدنت را دوست دارم

چون گل خوش رنگ و خوش بو ، چیدنت را دوست دارم

من سلام گرم اما ، ساده ات را دوست دارم

آن نگاه بر زمین افتاده ات رادوست دارم

چشمهای از وفا آکنده ات را دوست دارم

گل بخند ، آرام آرام خنده ات را دوست دارم

آنهمه بخشندگی ، افتادگی را دوست دارم

تا تو هستی در کنارم زندگی را دوست دارم
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 16:01
+2
payam65
payam65
دريا باش كه اگر كسي سنگي به سويت پرتاب كرد سنگ غرق شود نه آنكه تو متلاطم شوي
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 15:47
+3
payam65
payam65
وقتي به دنيا آمدم
صدايي در گوشم طنين انداخت و گفت :
تا آخرين لحظه ي عمرت با تو خواهم ماند.
گفتم : تو كيستي ؟؟؟ گفت : غم!
خيال كردم كه غم عروسكي است كه مي توان با آن بازي كرد
و حال فهميدم كه خود عروسكي هستم
كه غم با من ...
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 15:36
+3
payam65
payam65
چه قدر سخته تو چشای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داد زل بزنی و به جای اینکه لبریز کینه و نفرت شی حس کنی هنوزم دوستش داری,چه قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر اوار غرورش همه وجودت له شده,چه قدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچ چیزی جز سلام نتونی بگی
چه قدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوزم دوسش داری.
چقدر سخته گل ارزوهاتو تو باغ دیگری ببینی و هزار بار تو خودت بشکنی و اون وقت اروم زیر لب بگی :گل من باغچه نو مبارک.
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 15:33
+3
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 پست بیشتر