یافتن پست: #صدا

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خوشبختی یعنی بیام خونه قهر باشیم
ببینم رو در یادداشت نوشتی(( آقایی قهر باشیم هم حق نداری وقتی از بیرون میای بغلم نکنیا گفته باشم))

منم بیام در حالی که دستام دورت حلقه شده بگم <قهر باشیم هم حق نداریا کل روز بهم زنگ نزنی صداتو نشنوم دیوانه میشم>
دیدگاه  •   •   •  1394/11/1 - 18:26
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یکی از صداهایی که نصفه شب منو تا سرحد مرگ می ترسونه صدای شکوندن قلنج تلویزیون و میز و وسایل دیگه ی خونس.
دیدگاه  •   •   •  1394/10/28 - 20:03
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



من از حیوان خانگی فقط مورچه رو قبول دارم؛
چون
سروصدا نمیکنن
رسیدگی نمیخوان
آروم خونه رو جارو میکنن
گشنه‌شونم بشه
یه چیزی از رو فرش برمیدارن میخورن
والااااا
دیدگاه  •   •   •  1394/08/24 - 20:16
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مژده . مژده
.
.
.
.
مژده . مژده . . .
.
.
.
.
چيه راه افتادي دنبال من !!
دارم مژده رو صدا ميزنم
تو مژده اي؟
نه ميخوام بدونم تو مژده اي ؟؟؟
زندگي نداريم از دست شما
دیدگاه  •   •   •  1394/08/23 - 11:57
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو اتوبوس نشسته بودم پیرزنه ازم پرسید:
کجا درس میخونی؟
گفتم گرگان مادرجون
گفت: کرمان؟
گفتم: نه گرگان
گفت: کجای کرمان
گفتم: نه گرگان
گفت: گفتی کجای کرمان؟
دیدم زشته تو اتوبوس صدامو ببرم بالا گفتم: آره کرمان
گفت: پس گوه میخوری هی میگی گرگان
ینی مسافرا صندلیارو گاز میگرفتن از خنده (:
دیدگاه  •   •   •  1394/08/23 - 11:54
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیدید تو این فیلما بچه هه بعد سالها پدرشو
بابا صدا میکنه
بعد باباهه میگه تو الان به من گفتی بابا؟
بعد خلاصه پدره احساساتی میشه
ماام همیشه معلم هامونو به اسم صدا میکردیم
مثلا میگفتیم اصغر یا میگفتیم حسن
من یه بار از دهنم در اومد گفتم اقا
اقا این معلم ما مثله اون پدره احساساتی شد
حتی میخواست گریه کنه بازم گفتم اصغر
زدم تو ذوقش
دیدگاه  •   •   •  1394/08/23 - 11:45
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هی شدم تو یه اتاق حبس
ساعت یک و یازده صبح
شانس در دلو باز کرد
جاری شدم چون نشونه میبینم
اگه اینم دروغ باشه که په من یه حیوونه فریکم
توقع دارم که توقع ساختیم توقع رفت همشو باختیم , باختیم
از کجا شروع شد صحبت عشقیمون
خدا کجاستو معلمت کی بود
چطور زهر شده مسکنه دیروز
عذابه وجدان یا مطئنه بی روح
امیدوارم به امیدواری
دله شکست کی الان حقه
نمیخوام نمیخوام نمیخوام
این استرس همین جنگو قطع شه
حسم به تو تعریف نشدنی
حست به من چی چند تا خطه
به خودم شک کردم نکنه از خودت مطمئنی
تغییری یا تخریبی که صدم به صدمه کشنده ای
عاشقی نکردم از رو مجبوری نبود دستوری
دستو دلم چونکه دو دره نیست
آخر تجربه منو به بن بست کشید
اما عاشقت بودم که تظاهر کردم
عاشقتم من میگم چی بنویسه قضا و قدر راجب من
مرز حماقتو عشق مرز تباه شدن و پا گرفتن
کی میشه مثه کی کم آوردم نه تازه بهتر
میشد وایستاد بحث کرد
ولی درو کوبید بستش
پشت درو قفل کرد بعد
صدا زیاد موزیک پخشه
نمیدونه چی میخواد ازم خودشم دیوونست
چند ساله نمیدونم کی بودم ولی این رابطه بیهودست
حرفامو زودتر میگم دوستیا رووش منفین
خنده ها پوزخند میشن مثه شبو روز فرق میکردن
همه حرفامو خوب بد میفهمه ته صدات توش تردیدست
من فقط دنباله یه رابطم که هر جور باشه توش تضمینم
خوب بودش
دیدگاه  •   •   •  1394/08/16 - 20:09
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
رفته بودم قصابی,خیلی هم شلوغ بود
قصابه,گوشت هرکی آماده میشد
اینجوری صداش میزد:

گوساله کی بود؟؟؟؟

گوسفند بیا جلو!

به یکی هم گفت: تو گوسفندی؟؟؟؟

گفت نه اقا من گاوم

خوشبختانه من جیگر خواسته بودم
گفت جیگر بیاد جلو
دیدگاه  •   •   •  1394/07/23 - 20:38
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سرش پایینه و سرگرم کارشه
صداش میکنم
بر میگرده سمتم
- جونم ؟!
- یه چیزی بگم ؟!
- یه چیزی نه شما صد تا چیز بگو خانومم ؟!
- میشه بخندی ؟!
با تعجب از حرفم به خنده میفته …
- واسه چی اینو گفتی الان ؟!
- آخه میدونی ؟!
- چیو ؟!
- ” تو که می خندی انگاری منو خوشبختی میبوسه ”
قهقهه میزنه و همونجور که داره میاد سمتم میگه :
- آهااااااای ؟! جز من یکی دیگه خیلی بیجا میکنه عشقمو ببوسه …
وایسا ببینم…
دیدگاه  •   •   •  1394/07/14 - 20:20
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
می خواهم همه ی دنیا باشم

در آغوش تو

می خواهم همه ی دنیایم

آغوش تو باشد

آقای من!

دنیایم را از من دور نکن .
.
.

همینجور که ساده نگاه کنی

یا اخمالو

حتی در خواب

گوشه های لبهات

می خندد

نگاهت می کنم نگاهت می کنم

و مست به خواب می روم...

می شود صدایت را

همیشه در خواب من

جا بگذاری؟...
دیدگاه  •   •   •  1394/07/14 - 20:10
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ