یافتن پست: #عادت

مهسا
مهسا
یادمان باشـــــد آن هنگام که از دست دادن عادت میشود ... بدستــــــ آوردن هم دیگـــر آرزو نیست ...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/24 - 02:39
+4
سحر
سحر
شر به خوشبختی خیلی زود عادت میکند و چون خیلی زود عادت میکند خیلی زود هم فراموش میکند که خوشبخت است
دیدگاه  •   •   •  1390/11/24 - 01:32
+2
mahyar farid mohammadi
mahyar farid mohammadi
من رقصیدن دختران هندی را از نماز والدینم بیشتر دوست دارم . زیرا آنان به عشق میرقصند و والدینم به عادت نماز میخوانند
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 21:59
+3
مهسا
مهسا
من رقص دختران هندی را بیشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از روی عشق و علاقه می رقصند ولی پدر و مادرم از روی عادت نماز می خوانند .(دکتر علی شریعتی){-2-}
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 14:42
+4
مهسا
مهسا
عادت می کنم
به داشتن چیزی و سپس نداشتنش
به بودن کسی و سپس به نبودنش
تنها عادت می کنم ...

اما فراموش نه !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/21 - 16:40
+4
ronak
ronak
دیرگاهیست
بالهایمان را آویخته ایم به جالباسی
عادت کرده ایم به زمین
زمین جای گرم و نرمیست
چه خیال اگر چشمهایمان را خواب
چه خیال اگر دلهایمان را آب برده است!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/21 - 16:40
+4
ronak
ronak
من به نبودنهایت عادت کرده ام

روزی اگر باشی

دلم یکه میخورد...!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/21 - 12:51
+6
مهسا
مهسا
زن که باشی عادت می کنی به نارو خوردن....! به اینکه "آدم"ت برود با "حوا"ی دیگری و تنها شریک تنهائی ات تنهایت بگذارد.... و بی آدم شوی بی هوا ..... هم نفست برای دیگری نفس بکشد... تو دیگر نفس نداری برای ادامه... و چقدر سخت است اینگونه مردن!
7 دیدگاه  •   •   •  1390/11/21 - 01:11
+7
-1
sasan pool
sasan pool
آغوش تو به غیر من به روی هیچ کی وا نکن/من و از این دلخوشی ها آرامشم جدا نکن
من برای با تو بودن پر عشق و خواهشم/واسه بودن کنارت تو بگو به هر کجا پر میکشم
من و تو آغوشت بگیر/آغوشتو مقدس
بوسیدنت برای من /تولد یک نفس
چشمای مهربون تو /من و به آتیش میکشه
نوازش دستای تو/عادت ترکم نمیشه
فقط آغوش خودم دقه دقه هاتو جا بزار/به پای عشق من بمون هیچ کس جای من نیار
و...
آخرش هم رفت تو آغوش یک نفر دیگه{-31-}
دیدگاه  •   •   •  1390/11/20 - 13:36
+1
sasan pool
sasan pool
یکی بود و یکی نبود/عشق بود نفرت نبود/
خالی اگر سفره ها/عشق تو دل ها جاری بود
شب همه ماه بود و نور/دل ها همه سنگ صبور
سفره شد بها نه ای برای شادی و سرور
سادگی کو/عشق کجاست
سفره ما ای دوست بی ریا ست
ساده اگر سفره مون عادت ما اون زمون/بوسه به دست پدر شکر خدا بر زبون
سفره دل وا کنید غصه رو پیدا کنید/عشق و صفا جای اون توی دل ها جا کنید
سادگی کو /عشق کجاست
سفره ما /ای دوست بی ریا ست
{-31-}{-60-}
دیدگاه  •   •   •  1390/11/20 - 13:13
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ