ronak
عادت این قبیـــله است :
دور آتشـــی که تــو می سوزی "می رقصند " ... !!!
ronak
یادمان باشـــــد که آن هنگام که از دست دادن عادت میشود ...
بدستــــــ آوردن هم دیگـــر آرزو نیست ...
sasan pool
«مهم نیست مرگ کجا و کی به سراغ من می آید مهم اینست که وقتی می آید من آنجا نباشم»
وودي آلن
«پیوند عشق حقیقی حتی با مرگ گسیخته نمیشود، چه رسد به دوری.»
ولتر
«تنها مرگ است که دروغ نمیگوید! حضور مرگ همه موهومات را نیست و نابود میکند. ما بچه مرگ هستیم و مرگ است که ما را از فریبهای زندگي نجات میدهد، و در ته زندگی، اوست که ما را صدا میزند و بهسوی خودش میخواند.»
صادق هدايت
«زندگي هر چه پوچتر باشد مرگ تحمل ناپذیرتر میشود.»
ژان پل سارتر
«مردن کافی نیست باید به موقع مرد.»
ژان پل سارتر
آن که به کمال رسیدهاست، فاتحانه به مرگ خویش میمیرد و چنین مرگی، بهین مرگ است.
نيچه
تنها سعادتمند، کسی است که چشم به جهان نگشوده به خواب مرگ فرو رود.
ارنست همینگوی
mah3a
رفتم دستشویی پارک. تا تو دستشویی نشستم از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت:
سلام حالت خوبه؟
من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم:
حالم خیلی خیلی توپه.
بعدش اون آقاهه پرسید:
خوب چه خبر؟ چه کار می خوای بکنی؟
با خودم گفتم، این دیگه چه سؤالی بود؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم، برای همین گفتم؛
اُه من هم مثل خودت فقط داشتم از این جا رد می شدم...
وقتی سؤال بعدیشو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور می شه، به هر ترفندی بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم:
من میتونم بیام طرفای تو؟
آره سؤال یه کمی برام سنگین بود. با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با حفظ احترام صحبتمون رو تموم کنم، مناسب تره، بخاطر همین بهش گفتم:
نه، الآن یه کم سرم شلوغه!
یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت:
ببین، من بعداً باهات تماس می گیرم. یه احمقی از دستشویی بغلی همش داره به همه سؤال های من جواب می ده!
mah3a
هرگز نخواستم که به داشتن تو عادت بکنم
بگم فقط مال منی به تو جسارت بکنم
saeed
دیگر عادت کرده ام به داشتن خدایی که همیشه سکوت میکند ...
saeed
عادت می کنم...
به داشتن چیزی و سپس نداشتنش
به بودن کسی و سپس به نبودنش
تنها عادت می کنم اما فراموش نه !
پاراگلایدر
ساکنان دریا پس از مدتی صدای امواج را نمی شنوند... چه تلخ است قصه ی عادت