یافتن پست: #عشقم

sara
sara
در CARLO
لعنت به خیابانهایی که گربه ها در آن جفت گیری میکنند . . .
اما من حتی نمیتوانم دست عشقم را بگیرم
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 08:27
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مسیج دختر : سلام عزیزم

پسر : سلام عشقم …(sending failed)

دختر : عزیییزم ؟!

پسر : بله بله ! من اینجام ، اس قبلیم نرسید؟ (sending failed)

دختر : عزیزم؟میخوای منو بپیچونی ؟؟ :( (

پسر : نه عسلم! من که دارم جوابتو میدم! (sending failed)

دختر : باشه ، این رابطه تمومه! دیگه زنگ نزن!

پسر : لعنتی ! برو به جهنم! (message send!!!)
دیدگاه  •   •   •  1392/07/7 - 22:32
+2
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
پسر: عشقم يه عکس خوشگل از خودت واسم بفرست.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دختر:چشم ولي تو هم محض احتياط يه عکس از خواهرت واسم بفرست عجقم.. )
شيطان سرپا ايستاده بود سيگارش را خاموش کرد و کف مرتبي براي دخترزد
( پسر بدون معطلي عکس اون يکي دوست دخترش را واسه دختر فرستاد. )
بيچاره شيطون رو آورد به مصرف مواد مخدر و شيشه
( دختر: واي مرسي عزيزم.. الان عکسمو واست ايميل ميکنم و عکس دوستش را فرستاد.
پسرک خوشحال وقتي ايميلشو باز کرد عکس خواهرشو ديد.. )
هيچي ديگه داستان اين چت باعث شد
شيطان ادامه تحصيل بده بعد از ظهرها هم کلاس تقويتي گرفته( :|
دیدگاه  •   •   •  1392/07/7 - 20:45
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دلم بازی میخواهد
یك بازی..
از جنس گل یا پوچ...

دلم میخواهد چشمانم را ببندم
دست هایت را مشت كنی

چشم كه باز میكنم
خیره كه میشوم
به حدس كه میرسم
آن مشتی را باز كنم كه تو
عشقم را به پناهش سپرده ای...

میشود یعنی...؟!





دیدگاه  •   •   •  1392/07/6 - 21:04
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



عــــــزیـــــزم گلم عشقم !

وقــــــــتی گنـــــــــد زدى به زنـــــدگــــِی طــــــرفت ،

حداقــــــل وقـــــتِ رفــــــتن ، دهــــنتو بــــــــبند ، هیچی نگـــــــــــــــــو

نگــــــو قسمــــــت نشــــــــــــــــد!!!!




دیدگاه  •   •   •  1392/07/5 - 22:15
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺮﻡ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺗﻮﺟﻪ

ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺗﺎ ﺳﻮﺳﮏ ﻧﺒﺎﺷﻪ

ﺍﮔﻪ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﻢ ﺗﻮﺟﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﻻﻥ ﺣﺘﻤﺎ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﮐﺮﺩﻩ

ﺑﻮﺩﻡ{-38-}
دیدگاه  •   •   •  1392/07/5 - 18:16
+3
roya
roya
فردا اگر از راه نمی آمد من تا ابد کنار تو می ماندم.......

من تا ابد ترانه های عشقم را در آفتاب عشق تو میخواندم.....
دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 13:46
+5
roya
roya
دلم لرزید...نگاهم باز هم نگران است...این بار دیگر با که باید ندای خدا حافظی سر دهم...؟

زیبا طاقت ندارم,به یاد  می آوری که روز سفر نگاهم خیس از گریه شد و ندای خدا حافظی فضای عشقمان را گرفته بود!!‌ ؟

همانی بود که زانو زدم بر تو و معبد گاه عشقت.....منتظر نشستم تا باز آیی...
                                 اما هنوز نمیدانم بر کدامین جاده....
شاید پشت پنجره تنهایی من چراغی باز شود به دریچه نگاه همیشه خورشید وارت.....
به آغوشم بازگرد...شاید فردا این آغوش رهسپار گور شود.
                                                                          آنگاه....
وصف عشقم را از موران میشنوی.....

باز آی...
باز آي...
دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 13:03
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



محکوم عشقم گرفتار یار
مثل پرنده هوادار یار
مثل یه سایه به همراه یار
بود و نبودم به دلخواه یار
هر چی که یار گفت دلم گفت به چشم
از گل و خار گفت دلم گفت به چشم
هر جا که یار بود دلم گفت برو
با گل . خار بود دلم گفت برو
خون شد دل من به افسون یار
فکر دل من پریشون یار
گوشه چشمام فقط جای یار
کار دو چشمام تماشای یار
یار اگر جانانه خریدار شد
دل گل سرخ تو بازار شد
وای گل سرخ دل من خار شد
هر چی شد از دست همین یار شد





دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 21:33
+2
behzadsadeghi
behzadsadeghi
به سلامتی پسری ک وقتی پلیس گفت خانوم کی باشن؟سرشو بالا گرفت و گفت . . . . عشقمه کجا باید بیام؟{-15-}{-15-}
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 19:41
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ