یافتن پست: #عشق

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو باید بدانی

من شاعر که چونان درخت سیب

این همه سیب شعر

برایت به بار می آورم

آنچه مرا آبیاری می کند

عشق زن است

آفتاب چشمان او و

باد حزن و شور اوست

که مرا

زنده می دارد.
شعراز شیرکو بیکس
ترجمه: نسیم مروت جو
دیدگاه  •   •   •  1392/06/17 - 10:48
nazli
nazli



قدیما رقابت عشقی نهایت بین 3نفر بود که یکی پیروز میشد !!!

الان باید با کل افراد عضو فیسبوک و یاهو و توئیتر و گوگل پلاس و همکلاسی های دانشگاه طرف و همکاراش و فامیلاش و در و همسایه و ولگردای خیابون رقابت کنی
دیدگاه  •   •   •  1392/06/17 - 04:04
+6
xroyal54
xroyal54
دلم شکست! عیبی ندارد
شکستنی است دیگر،
می شِکند! اصلا فدای سَرت،
قضا و بلا بود از سَرت دور شد...
اشکم بی امان می ریزد!
مهم نیست! آب روشنی است!
خانه ات تا ابد روشَن *عشق من*...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/17 - 00:47
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
یک شبی مجنون نمازش را شکست

بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او

پُر ز لیلا شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای

بر صلیب عشق دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای

وندر این بازی شکستم داده ای

نیشتر عشقش به جانم می زنی

دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق،دل خونم نکن

من که مجنونم تو مجنونم نکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم

این تو و لیلای تو... من نیستم

گفت ای دیوانه لیلایت منم

در رگ پنهان و پیدایت منم

سالها با جور لیلا ساختی

من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم

صد قمار عشق یکجا باختم

[!] آواره صحرا نشد

گفتم عا قل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت

غیر لیلا بر نیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی

دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سر می زنی

در حریم خانه ام در می زنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود

درس عشقش بی قرارت کرده بود

مرد راهش باش تا شاهت کنم

صد چو لیلا کشته در راهت کنم
دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 23:08
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥





بیا

عشق من باش در باران

شاید این

آخررین شعر غمگین من باشد !


دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 23:02
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
یاد داری كه ز من خنده كنان پرسیدی

چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز؟

چهره ام را بنگر تا بتو پاسخ گوید

اشگ شوقی كه فرو خفته به چشمان نیاز

چه ره آورد سفر دارم ای مایه عمر؟

سینه ای سوخته در حسرت یك عشق محال

نگهی گمشده در پرده رؤیائی دور

پیكری ملتهب از خواهش سوزان وصال

چه ره آورد سفر دارم ... ای مایه عمر؟

دیدگانش همه از شوق درون پر آشوب

لب گرمی كه بر آن خفته به امید و نیاز

بوسه ای داغتر از بوسه خورشید جنوب

ای بسا در پی آن هدیه كه زیبنده توست

در دل كوچه و بازار شدم سرگردان

عاقبت رفتم و گفتم كه ترا هدیه كنم

پیكری را كه در آن شعله كشد شوق نهان

چو در آئینه نگه كردم، دیدم افسوس

جلوه روی مرا هجر تو كاهش بخشید

دست بر دامن خورشید زدم تا بر من

عطش و روشنی و سوزش و تابش بخشید

حالیا ... این منم این آتش جانسوز منم

ای امید دل دیوانه اندوه نواز

بازوان را بگشا تا كه عیانت سازم

چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز
دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 22:55
+1
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
من دلـم می خواهد

خانه ای داشته باشم پر دوست

کنج هر دیوارش

دوست هایـم بنشینند آرام

گل بگو

گل بشنو

هر کسی می خواهد ، وارد خانهً پر عشق و صفایـم گردد

یک سبد بوی گل سرخ به من هدیه کند

شرط وارد گشتن ، شستشوی دلهاست

شرط آن داشتن یک دل بیرنگ و ریاست

بر درش برگ گلی می کوبـم

روی آن با قلم سبز بهار

می نویسم : ای یار

خانهً ما اینجاست
دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 22:51
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO





سهم من از عشق

به همین سادگی ست

نشستن میان بغض لحظه ها

با چشم هائی

درگیر ِ یک دوردست !


دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 22:51
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
یک نفر از کوچه ی ما عشق را دزدیده است

این خبر درکوچه های شهر ما پیچیده است

دوره گردی در خیابانها محبت می فروخت

گوئیا او هم بساط خویش را برچیده است

عاشقی می گفت روزی روزگاران قدیم

عشق را از غنچه های کوچه باغی چیده است

عشق بازی در خیابان مطلقا ممنوع شد

عابری این تابلو را دورمیدان دیده است

یک چراغ قرمز از دیروز قرمز مانده است

چشمکش را هیز چشمی خیره سر دزدیده است

می روم از شهر این دل سنگهای کور دل

یک نفر بر ریش ما دل ریشها خندیده است ....
دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 22:50
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
این روزها همه آدمها درد دارند …

درد پول

درد عشق

درد تنهایی

این روزها چقدر یادمان میرود زندگی کنیم !


دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 21:37
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ