یافتن پست: #عصبی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺗﻮ ﺭﺍﻫﺮﻭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ یه دختر به یه پسره خورد ﺟﺰﻭﻩ ﻫﺎش ﺭﯾﺨﺖ ﺯﻣﯿﻦ ...

ﯾﻬﻮ برگشت ﮔﻔﺖ: هوووووووی مگه کوری ﺣﻮﺍﺳﺖ ﮐﺠﺎﺱ ؟؟؟

ﻣﻠﺖ عصبی ﺷﺪﻥ :|

قبلنا ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯿﺸﺪﻥ :|

البته الان ایام امتحاناته نمیشه زود قضاوت کرد
دیدگاه  •   •   •  1393/03/31 - 19:39
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







آهاى تویى که قراره یه روز جای منو بگیری!!!
یادت باشه :
عاشق خوابه !!!!
خوراکی های ترش خیلی دوست داره ...
لازانیا و پیتزا , غذاهای محبوبشه ....
هی بهش نگو این کارو کن ؛اون کارو کن, عصبی میشه ....
آرومتر و صبورتر از اون نمی تونی پیدا کنی ....
عاشق بارون و گیتاره ...
وقتی مریضه هواشو خیلی داشته باش ...
چیزی را تكرار نكن بدش میاد ....
وجودش آرامش کامله ....
خسته که باشه صداش دیوونت میكنه یا وقتی از خواب پا میشه ....
یادت باشه که...
اون همه چیزِ منه ... حق ندارى اذیتش کنی ...!!!






دیدگاه  •   •   •  1393/03/18 - 21:49
+4
maryam
maryam



بعضی شبا رو نبــایـد با قرصای آرام بخش و مُسکن شروع کــرد .

بعضی شبــا رو بــاید عصبی بود و درد کشید و به کارای اشتباه گذشته فکر کرد ...

بعضی شبا بــایــد حسابت ُ با خودت صــاف کنی .





1 دیدگاه  •   •   •  1393/03/4 - 20:05
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دختر باس وقتی اقاش خوابه. . .

بشینه رو کمرش. . .

تا اقاش دیوونه شه. . .

عصبی شه. . .

پاشه داد بزنه بگه:

بسه دیوونه. . .

بیچارم کردی نیم وجبی. . .

چی میخوای؟

بعد دختره قیافشو مظلوم کنه و زل بزنه تو چشاش وبگه:

هیچی!فقط بوس میخوام. . .(!)


کوتاه شود



دیدگاه  •   •   •  1393/02/18 - 21:04
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﯾﻪ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺧﺎﺹ ﺭﻭﺍﻧﯿﻢ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ
ﺑﻬﻤﻮﻥ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﻨﻪ
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﻌﺪ ﺑﻨﺪﺍﺯﯾﻤﺶ ﺗﻮ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﺑﻌﺪ ﺟﻔﺖ ﭘﺎ
ﺑﺮﯾﻢ ﺗﻮ ﺣﻠﻘﺶ ﺑﺎ ﻣﺸﺖ ﺍﻧﻘﺪ ﺑﺰﻧﻤﺶ ﺧﻮﻥ
ﺑﺎﻻ ﺑﯿﺎﺭﻩ
ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﻧﯿﺸﺨﻨﺪ ﻣﻮﻫﺎﺷﻮ ﺑﮑﺸﻢ ﺑﮕﻢ
ﻣﻨﻢ ﯾﻪ ﻋﺼﺒﯽ ﺍﺳﺘﺮﺳﯽ!
ﺑﻌﺪ ﺑﻨﺪﺍﺯﻣﺶ ﺗﻮ ﮔﻮﻧﯽ ﭘﺮﺗﺶ ﮐﻨﻢ ﺗﻮ ﺩﺭﯾﺎ
ﺑﻌﺪ ﺩﺍﺩ ﺑﺰﻧﻢ
ﺻﺪﺍﻣﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭ ﺩﺍﺭﯼ؟

دیدگاه  •   •   •  1393/02/7 - 10:50
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
امروز تو حموم یهویی زدم زیر اواز

بابام برگشته میگه : زهر خر کره مار!!!!!!!!

بیش از حد توانش عصبی شد :)))))
دیدگاه  •   •   •  1393/02/1 - 20:15
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ما میدانیم که حجم یک اتم اکثرا از فضای خالی تشکیل شده است. حال سوال اینجاست که اگر اتم ها اکثرا از فضای خالی تشکیل شده اند، آیا ماد نباید از ماده عبور کند؟ آیا نباید دست من از میز عبور کند؟

آنچه که یک جسم را سخت میسازد، ذرات بنیادی نیست. بلکه میدانهای الکتریکی بین ذرات است. دست من از میزم عبور نمیکند چرا که الکترون های دست من دفع الکتریکی میز را احساس می کند. و همین دفع الکتریکی مانع عبور دست من از میز میشود.

و باز اتم های میز است که مانع عبور دست من و یا شی از میز میشود. فضای خالی بین هسته و الکترون نقشی در استحکام ساختمان ماده ندارد، بلکه میدانهای الکتریکی چنین نقشی را دارند. به همین دلیل این میدانها نه تنها جسم مادی را می سازند، بلکه ساختمان ماده را حفظ می کنند.

2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 22:29
+3
korosh
korosh

پرسپولیس نیوز : سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس گفت: در نیمه اول درشان پرسپولیس بازی نکردیم.


علی دایی پس از تساوی بدون گل مقابل نفت در نشست خبری اظهار داشت: به جواد خیابانی تسلیت می‌گویم و امیدوارم غم آخرش باشد.در نیمه اول بدترین بازی این فصل را انجام دادیم و به هیچ عنوان خوب نبودیم و در روزی که خوب نبودیم نفت نتوانست صاحب موقعیت شود. در نیمه دوم صاحب دو سه موقعیت شدیم اما نتوانستیم از آنها استفاده کنیم و به بازیکنانم خسته نباشید می‌گویم و از تماشاگران هم تشکر می‌کنم که در این هوای سرد آمدند، امیدوارم در بازی های آینده جبران کنیم.

وی در مورد عصبانی بودن رضا حقیقی، گفت: این نظر شماست و حقیقی عصبی نبود و در نیمه اول خوب بازی نکرد. او جزو سه هافبک دفاعی برتر ایران است، هرچند در نیمه اول خیلی با توپ ور می‌رفت. نیمه اول ما اصلا فوتبال بازی نکردیم و اصلا خوب نبودیم. به هیچ عنوان از بازی بازیکنانم در نیمه اول راضی نیستم و نفت که خط حمله خوبی دارد مقابل ما موقعیتی به دست نیاورد. متاسفانه در جریان 90 دقیقه‌ای فوتبال فقط 45 دقیقه بازی کردیم و نیمه اول در شان پرسپولیس بازی نکردیم.

دایی در مورد صحبت یحیی گل محمدی که اعلام کرده تیمش باید با یک گل پیروز می شد، گفت: نظر ایشان محترم است و ببینید دروازه‌بان آنها چند توپ گرفت و توپ به سمت دروازه ما نیامد. به نظرم ما سرتر از تیم نفت بودیم.

وی در مورد وضعیت کفشگری گفت: دست این بازیکن شکسته است و او یکی از بازیکنان زحمتکش تیم است و باید بازیکنی را جایگزین کنیم. روی نیمکت سه دروازه‌بان داشتیم و یک بازیکن هم از تیم امید آورده بودیم.

دیدگاه  •   •   •  1392/10/13 - 19:17
+4
-1
mohsen
mohsen
آدما باید یکیو داشته باشن که هر وقت خسته
پکر
داغون
عصبیو
مریض
بودی ازت نپرسه چرا؟فقط دستت رو بگیره و بگه :بلند شو بریم یه دور بزنیم،دوست ندارم این شکلی ببینمت....
دیدگاه  •   •   •  1392/09/22 - 21:00 توسط Mobile
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

صدامو داری
به احترامت هیچوقت حتی ، من
نمینداختم نگامو جایی
رفتی با اینکه میدونستی
تو رو دوست داشتم و رو هیچکی نی اون حسی
که رو تو بود و هست
شاید از اولشم من بودم که نباید میذاشتم رو تو دست
رو همه خوبی هام بستی چطور چشاتو
هیس هیچی نگو فقط ببر صداتو
ببین چه دپرسم ببین چه بی حسم
دیگه من حتی به خودمم نمی رسم
اصلا بی خیال
دیگه گذشت از درد و دل
منو تو هردو تامون شدیم دیگه هر دو ول
یه شب با این ،یه شب با اون
هزار تا کصافط کاری داریم به همرامون
منکه از تو بیشتر بود حاشیم
منکه حتی اگه تو نباشی ام
فقط به تو فک میکنم و تورو میخوام
چیه فک کردی مثل تو لا…ش.یــــم
دیگه خستم از خاطرات موندگارت
بدم میاد از اون نگاهت
برو نمیخوام بر گردی پیشم چون
خوب میدونم که کنارش خوبه حالت
قتی نیستی معاشرت با همه سخته
بگو مست کنار کی میخوابی آخر هفته
ها چیه چپ نگاه میکنی طلب کاری؟
جدیداً در اومدی از فاز طرفداری
دل من ، با دل تو، که یکی نیست
بد بخت قیافتو ببین، ترکیدی
مسیرامون هم از هم جداست ،دیدی
باشه تو خوبی اصلا تو راست میگی
چیه، فک کردی مثل تو هولم
مو بیچاری یکی لم داده تو بغلم
تو که رفتی حرمت یه سری چیزارو
جلو دوستام نگه میداشتی اقلاً
خوتو ببین که چقد فس فسی
منم یه عصبی استرسی
که به همه میپرم چون هیچوقت دوست نداشتم
که ببینم اسم تو میاد کنار اسم کسی
راستی بگو بینم هنوز باهاشی یا
این بد بختم رفت قاطی داداشیا
قاطی همونایی که کردی تو بهشون بدی
همون بیچاره هایی که دورشون زدی
آخه خیانت کردی به من تو چطور
تو اون حالت باید میگرفتم مچتو
برو خوش باش باهاش ولی بدو
که زودگذره این روزای خوش تو
خیالت تخت که واست دل ، تنگ نمیشه
بعد تو به هیچکسی دلگرم نمیشه
چرا نگران منی حالمو میپرسی
حال من، که از این بهتر نمیشه
پس بهتره که ندیم به دوستیمون کشش
تو هم خواهشا دیگه از ما بیرون بکش
چون دیگه مهم نیست بخوای باشی تو با کسی
سریعتر خوشحالم کن، با یه خداحافظی
فوق العادس این اهنگ.منکه از شنیدنش سیر نمیشم


دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 19:43
+5
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ