دیروز پلیس جلو مو گرفت ...
رفتم جلو به پلیسه خیلی جدی گفتم :
اصلا میدونی من کی هستم ...؟
گفت کی هستی ...؟
شروع کردم به آواز خوندن :
گفتم من یه پرندم آرزو دارم تو باغم باشی.
جریمم نکرد ...
اشک تو چشاش جمع شد ...
گفت
خدا شفات بده
چقدرسخته که باشم تو نباشی/چقدر سخته ببینم رفته باشی/همیشه با من و با من تو بودی/
همیشه همدم غم هام تو بودی/ دیگه باکی بگم باکی بخندم؟/دیگه باکی بگم از غم و دردم/ یادت
هست اون عهدی که من با تو بستم؟/بمونم در کنارت تا زنده هستم .
صد افسوس