یافتن پست: #غم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

هرروزتان نوروز، نوروزتان پیروز، پسوردتان مرموز، اینباکستان پرسوز

ماشینتان لکسوز، لکسوزتان کم سوز، ناهارتان قارپوز، سیگارتان بر پوز

بدخواهتان پفیوز،غمهایتان ریفیوز، اوقاتتان محضوض
دیدگاه  •   •   •  1392/12/27 - 21:38
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
غمگین شدن با آهنگ داریوش رو نمیشه با هیچ چی خنثی کرد
.
فقط یه نفره که قدرتشو داره اونم اُمیـــــــــــــــــــــــــــده جهــــــــــــــــانهههههههه :|
دیدگاه  •   •   •  1392/12/27 - 21:29
+2
fereshte
fereshte
تنهایی تنهایی  تنهایی   هیچ چیز به اندازه ی تنهایی غم انگیزنیست ! تنهایی نام بیهوده زندگیست ! وقتی بیداری خسته و غمگینی وقتی میخوابی کابوس میبینی ! سردت میشود انگار برف روی استخوان هایت نشسته باشد   تنهایی جهنمی نا متعارف است جهنمی با آتش سرد میان شعله ها از سرمایخ میزنی !  تنهایی هول آور است  پر از ظلمت و ناشناختگی مثل خانه ای متروک در حاشیه ی جنگل  عبور نسیمی از لابلای علف ها میتواند از ترس دیوانه ات کند .  وقتی تنهایی به همه چیز و همه کس پناه میبری  پخش میشوی در کوچه وخیابان به جاهایی میروی که نباید بروی به آدم هایی سلام میکنی که نباید...    محبوب من  !  بیا دست مرا بگیر و مرا بیرون بکش ! از کافه های دود و نیشخند از گلوی شبها از گل و لای روزها من پراکنده شده ام بیا مرا جمع کن از کوچه وخیابان بیا مرا جمع کن از دیگران ! تنهایی درنگ در سنگ است حرف زدن از یاد آدم میرود  تنهایی درست مثل پیری ست  خمیدن تک درخت است تنهایی تجسم راه های مسدود است بیچارگی روباه است در یک قدمی مرگ و ترن .  محبوب من !  من تنهایم بی تو هیچ کاری نمیتوانم بکنم  دیگر شعر هم نمی توانم بنویسم و این تنهایی تلخ است تلخ مثل نگاه نوازنده ای که با دست های بریده به پیانو مینگرد  . 
3 دیدگاه  •   •   •  1392/12/25 - 21:41
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
رو به پایانم ... هراسی از مرگ نیست، مرگ که سهل است اما ؛ نبودنهایت این روزها عجیب مرا می ترساند... قالی کرمانم ؛پا خورده ام از باور این و آن غم در تار و پودم جولان می دهد؛ خلاصم کن... به دارم بکش؛ از نو بباف مرا اما اینبار شکل گلیمی صحرایی... چرا که بی شک سر به بیایان خواهم گذاشت از لمس دستانت.
دیدگاه  •   •   •  1392/10/23 - 18:35
+4
melika
melika
"مردی نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت
تعریف کرد...
دکتر گفت:به فلان سیرک برو آنجا دلقکی هست آنقدر میخندانت تا غمت از یادت برود... مرد لبخند تلخی زد و گفت: من همان دلقکم!"
1 دیدگاه  •   •   •  1392/10/22 - 15:10
+9
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
غمگینم مثل کسی که ی درس سه واحدی رو واسه بار سوم بیفته.....چیه خب
4 دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 19:28
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

نیمه ی گمشده ی من چه کسی میتونه باشه


واسه روح تشنه ی من همیشه دیوونه باشه


کسی که هر کلامش طلوعی تازه باشه


غم و تنهایی ما به یک اندازه باشه


اون کسی که خواستن اون با همه فرق داشته باشه


هر چی که از اوبخونم شعر دلتنگی نباشه


کسی که برای خوندن نشسته توسینه ی من


نفس هاش هوای عشق ، سکوتش صدای عشق


اون که از نهایت عشق منو با اسمم بخونه


منو جزئی از وجودش یا خود خودش بدونه


اونی که گمشده از آغاز  تا که من تنها بمونم


جاده ی جستجوهامو تا قیامت بکشونم


کسی که همیشه عاشق


مثل من دیوونه باشه


تو دنیا اگه نباشه


تو آینه میتونه باشه


نیمه ی گمشده ی من چه کسی میتونه باشه !!!! 

3d93c922d69468f139938a4fef91c296-425

دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 18:55
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دارم بهت خیانت میکنم! روی همان تختی که فقط عادت به بدن تو داشت... هرشب با یکی به بستر میروم!! تا صبح عشق بازی میکنیم..! یک شب با غم نبودنت یک شب با اشکهایم یک شب با خیالت یک شب با ع[!]ایت یک شب با دردهایم بازهم بگویم؟؟؟ یا غیرتی میشوی و می آیی؟؟؟؟؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 11:27
+3
reza
reza
غمگین ترین جای خاطرات اونجاست که.....
احساس میکنی
چهره اش داره از یادت میره...
دیدگاه  •   •   •  1392/10/19 - 21:00
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
قطره ای اشک درخشید به چشمان سیاهم،
تا خم کوچه بدنبال تو لغزید نگاهم،
تو ندیدی!
نگهت هیچ نیفتاد براهی که گذشتی .
چون در خانه ببستم ،
دگر از پای نشستم ،
گوئیا زلزله آمد ،
گوئیا خانه فرو ریخت سر من

بی تو من در همه شهر غریبم
بی تو کس نشنود از این دل بشکسته صدائی
برنخیزد دگر از مرغک پر بسته نوائی

تو همه بود و نبودی ، تو همه شعر و سرودی
چه گریزی ز بر من ؟
که ز کویت نگریزم
گر بمیرم ز غم دل ،
به تو هرگز نستیزم
من و یک لحظه جدائی ؟
نتوانم ، نتوانم

بی تو من زنده نمانم ...
دیدگاه  •   •   •  1392/10/19 - 18:11
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ