چیز هایی که نشدیم…!
ته دیگ طلایی رنگ خوشمزه هم نشدیم دو نفر سرمون دعوا کنند
شلغمم نشدیم یکی کوفتمون کنه خوب شه…..!!
ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه
قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم
خربزه هم نشدیم هر کی می خورتمون پای لرزش هم بشینه
موبایل هم نشدیم ، روزی هزار بار نگامون کنی
پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن
آهنگ هم نشدیم ، دو نفر بهمون گوش کن
مانیتور هم نشدیم ازمون چشم بر ندارن……!!!!!
به استاد میگم استاد شما که ۹ دادی حالا این یه نمره هم بده دیگههههههههه ، یک نگاه عاقل اندر دیوانه کرد دست گذاشته رو دوشم میگه برو درس بخون پسرم ، استادم نشدیم شخصیت کسی رو خورد کنیم
کیبورد هم نشدیم ملّت به بهانه تایپ یه دستی به سر و کلمون بکشن…..
کلاه هم نشدیم ملت رو سرگرم کنیم
ای خدااااااا! بختک هم نشدیم بیفتیم رو ملت
تام و جری هم نشدیم زندگیمون سرتاسر هیجان باشه
نون هم نشدیم یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه
ای کی یو سان هم نشدیم تف بمالیم کف کلمون ، همه چی حل شه
مهر جانماز هم نشدیم بوسمون کنن
فلش مموری هم نشدیم حافظه مون زیاد باشه
معادله هم نشدیم ، کلی آدم دنبال این باشن که بفهمنمون و حداقل دو نفر درکمون کنن
کتابم نشدیم حداقل دوست مهربان بشیم
علف هم نشدیم حداقل به دهن بزی شیرین بیایم
عروسک هم نشدیم یکی بغلمون کنه
شارژر هم نشدیم بقیه رو شارژ کنیم
توپ فوتبالم نشدیم ۲۲ نفر بخاطرمون خودکشی کنن
گلدونم نشدیم یکی یه گل بهمون بده
کبری هم نشدیم تصمیماتمون رو تو کتاب ها بنویسن
این روزها سردم مثل دی، مثل بهمن، مثل اسفند مثل زمستان…
احساسم یخ زده
آرزوهایم قندیل بسته
و امیدم زیر بهمنِ سرد دفن شده
نه به آمدنی دل خوشم
و نه از رفتنی غمگین…
این روزها پر از سکوتم
نه حوصله ی دوست داشتن دارم
نه میخواهم کسی دوستم داشته باشد…
دلی شکسته تر از نای نی لبک دارم یواش! دست نزن!
شیشه ام ترک دارد چه قدر وسوسه در چشم انتخاب من است که بر صداقت آیینه نیز شک دارم رفیق!
بار غریبی به دوش من ماند ست که احتیاج به یک دوست یک کمک دارم صدا زدم که:
به من در قبال سکه ی زخم چه می دهید؟ یکی گفت:
من نمک دارم من و تو هردو غریبیم و آشنای سکوت خوشم به این که غمی با تو مشترک دارم