تولد انسان روشن شدن کبریتی است
و مرگش خاموشی آن !
آن روزها که پنجره ام رو به صبح بود
می شد به سایه های نگاه تو دل سپرد
می شد محیط خاطره ها را حساب کرد
می شد خطوط چهره احساس را شمرد!
آن روزها که زیر نفسهای آفتاب
خواب از سر لبان شب آلود می پرید
وقتی عبور ثانیه ها سرد سرد بود
من در تو ضرب می شد و آتش می آفرید!
مجذور اشتیاق سلامی دوباره بود
جذر بهار و آئینه می شد بلوغ مرگ
می شد برای صورت گل مخرجی نوشت
کسر همیشه ساده نمی شد به دست مرگ!
در خشکسال دل به توان می رسید اشک
جمع شب و ستاره جوابش طلوع بود
راهی شدن به سمت صدای رسای عشق
منهای هر بهانه جوابش شروع بود!
آن روزهای خوب و شکوفائی و ظهور
آن روزهای رویش و تکثیر و انتشار
آن روزهای چشمه و خورشید و زندگی
آن روزهای آبی و باران و آبشار!
امشب به نام نامی آن روزهای پاک
ژرفای عشق را به تو تسلیم می کنم
دریای پر تلاطم فریاد خویش را
بر ساحل سکوت تو تقسیم می کنم!
در دفتر حساب خود امشب نوشته ام
ای لحظه های من به توان حضور تو
وقتی کتاب فاصله ها بسته می شود
زیباست جمع خواهش من با غرور تو!!
از ساعت متنفرم !
این اختراع غریب بشر که مدام ،
جای خالی حضورت را به رخ دلتنگی یادم می کشد!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگى"
حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره
تمنای بودنش رامیکند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگی
عین آتش زیر خاکستر است
گاهی فکر میکنی تمام شده
اما یک دفعه
همه ات را آتش میزند . . . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
منم دلتنگ رویت
دلم آید به سویت
چه کردی با دل من
که کرده آرزویت .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
فـرهنـگ لـغـتهــا
نـیـاز بـه ویــرایــش دارند
بـرای مـعنی دلـتـنـگی
احتیـاج بــه ایــنهــمـه کـلمه نــیـســت,
دلتنـگی یــعنـــی
تـــو . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی
وزد..
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اشک من جاری شد...
جای تو خالی بود
جـــــــــای تـــــــــو ...
عکس تو درطاقچه ی کوچک قلبم خندید
شعر دلتنگی من سخت گریست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بیقرار تو ام و در دل تنگم گله هاست ،
آه ! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست
در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست
با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم
بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو که رفتی دلم برایت تنگ شد
حال که آمده ای در دلم جا نمیشوی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دل است دیگر
یا شور میزند
یا تنگ میشود
یا میشکند
آخر هم مهر سنگ بودن
...میخورد روی پیشانیاش
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
واژه هایم رنگ باران دارد وقتی از تو مینوسم
قلبم خیس دلتنگی است وچشمانم طوفانی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اشکهایم که سرازیر میشوند......
دیری نمی پایدکه قندیل می بندد...
عجیب سرد است هوای نبودنت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دیگـر فرصتی بـرای پیامک دادن نیست
دست واژه ها را می گیرم
و به دیدنت می آیـــم
دلتنگیت در هیچ پیامی نمیگنجد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
امروز...
انگار کسی آمد...
و هوای دلتنگی ات را ...
هی در آسمان اتاقم پاشید ...
و تو نبودی......
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دقایقی در زندگی هستندکه دلت برای کسی
آنقدر تنگ میشود که میخواهی اورا از رؤیاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی
بغلش کنی. «گابریل گارسیا»
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به گمانم یادت پنجره ی احساسم را میکوبد ، چرا که در دلم هوای دلتنگی به پاست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کاش دهخدا می دانست
دلتنگی ...
اشک ....
فاصله ....
بی وفایی....
تعریفش فقط دو حرف است "تـــو"
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگم اما
تو را طلب نمیکنم...نه اینکه بی نیازم ... صبورم.. "
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگی ... دلتنگی ...
همانند سربازی که تازه از جنگ بازگشته
محتاج نوازش دست هایت هستم
باور کن که دلتنگی ... دلتنگی ...
دلتنگی مرگ تدریجی ست !!!