یافتن پست: #فاصله

sasan pool
sasan pool
از عشق مکن شکوه که جای گله ای نیست

بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست


من سوخته ام در تب ، آنقدر که امروز

بین من و خورشید دگر فاصله ای نیست


غمدیده ترین عابر این خاک منم من

جز بارش خون چشم مرا مشغله ای نیست


در خانه ام آواز سکوت است ، خدایا

مانند کویری که در آن قافله ای نیست


می خواستم از درد بگوییم ولی افسوس

در دسترس هیچکسی حوصله ای نیست


شرمنده ام از روی شما بد غزلی شد

هرچند از این ذهن پریشان گله ای نیست
دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 18:32
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
نذاری فاصله ها ، تو هجوم سایه ها ، میون غریبه ها ، نذاری توجاده ها تورو از من بگیرن ، تو خودت خوب می دونی ، توی راه زندگیم ، دلخوشم به بودنت ، پس نکنی یه کاری تا فرق نکنه چه بودنت ، نبودنت.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/25 - 18:20
+5
مهسا
مهسا
تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من،

چه جنونی،چه نیازی،چه غمی است؟

یا نگاه تو، که پر عصمت و ناز، چه عذاب و ستمی است؟

دردم این نیست،ولی

دردم این است که من بی تو دگر

از جهان دورم و بی خویشتنم

پوپکم،آهوکم!

تا جنون فاصله ای نیست ازین جا که منم!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 19:56
+6
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
وحشت از عشق که نه ، ترسم از فاصله هاست
وحشت از غصه که نه ، ترس من خاتمه هاست
ترس بیهوده ندارم ، صحبت از خاطره هاست
صحبت از کشتن ناخواسته ی عاطفه هاست
کوله باریست پر از هیچ که بر شانه ماست
گله از دست کسی نیست مقصر دل دیوانه ماست
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 19:46
+9
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
نذاری فاصله ها ، تو هجوم سایه ها ، میون غریبه ها ، نذاری توجاده ها تورو از من بگیرن ، تو خودت خوب می دونی ، توی راه زندگیم ، دلخوشم به بودنت ، پس نکنی یه کاری تا فرق نکنه چه بودنت ، نبودنت.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 18:58
+8
ramin
ramin
چه قدر دوست داشتم تمام دلتنگی های این روز ها را با كسی تقسیم می كردم ، و یا كسی بود برای گوش دادن و درد دل كردن ، بماند كه آنقدر فاصله زیاد شده كه هرچه فریاد می زنم گویا صدایم را نه تو می شنوی و نه هیچ كس دیگر ...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 18:35
+6
Danial
Danial
پارسال عید بود با دوست دخترم رفتیم یه کم خرید ، جلو یه مغازه کفش فروشی واسادیم ، من حواسم به مغازه بغلیش بود ، بهش گفتم بیا اینور این کفشاش قشنگه ، ولی جوابی نیومد!!! منم که همچنان نگاهم به ویترین مغازه بغلی بود دستشو گرفتم کشیدم سمت خودم و راه افتادم که دیدم یکی پشت سرم جیغ میزنه آقا ولم کن!!!! کمک... ولم کن دیوونه ... برگشتم دیدم ااااااااااا اینکه دوست دختر من نیست!!! نگو این تو همین فاصله می ره تو مغازه منم دست یه دختر دیگه رو میگرم ......... خلاصه آبرومون رفت! ولی کلی هم خندیدیم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 09:57
+3
mitra
mitra
در ترول
آخ آخ من دیگه مطمئن شدم این قابلمه شیر سنسور داره، فاصله ما رو با گاز تشخیص میده :|
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 01:44
+4
مهسا
مهسا
وحشت از عشق که نه !
ترس ما فاصله هاست
وحشت از غصه که نه !
ترس ما خاتمه هاست
ترس بیهوده نداریم !
صحبت از خاطره هاست
صحبتاز کشتن ناخواسته ی عاطفه هاست
کوله باریست پر از هیچ که بر شانه ی ماست
گله از دست کسی نیست !
که مقصر دل دیوانه ماست
دیدگاه  •   •   •  1390/12/23 - 22:50
+4
ronak
ronak
تو نیستی
حالا چه فرقی می کند
فاصله
یک راه ِ شیری باشد یا یک لبخند!
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/23 - 16:52
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ