یافتن پست: #فراموش

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میخواهم فراموش کنم غمم را
بازپناه می آورم به تو
به عشق تو
نگاه تو
سلام تو
تشنه صدایت میشوم
تشنه آغوشت
تشنه "جانم" گفتنت
که همچون قند آب میشود درقبلم
ومرا به اوج احساس می رساند
خود نمی دانی
اما همه کسم شده ای
تنها دلیل بودنم ماندنم و ادامه دادنم
توخود نمیدانی همه کسم شده ای
دیدگاه  •   •   •  1392/05/10 - 17:59
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
سه تا چیز هست كه هیچ وقت ادم نمیتونه فراموششون كنه...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
صبحانه ناهار شام
.
.
.
.
.
قرار نیست كه همش احساساتی باشه..
دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 13:21
+5
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO

!בلت تنگ یڪ نفر ڪہ باشـב

تمام تلاشت را ہم ڪہ بڪنے تا خوش بگذرב ؛
 
،و لحظہ اے  فراموشش ڪنے 

،فایـבه نـבارב ..... تو בلت تنگ است 
لت براے ہماטּ یڪ نفر تنگ است
...تا نیایـב..... تا نباشـב
 !!.... ہیچ چیز בرست نمیشوב

دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 12:26
+6
saman
saman
در CARLO
4 دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 10:40
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


براى فراموش کردنت هرشب آرزوى آلزایمر مى کنم... خوش به حال تو... که وقتى “او” آمد، بدون هیچ دردسرى فراموشم کردى...


دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 01:05
+4
saman
saman
در CARLO
یکی از فانتزیام اینه برم یه تحقیقاتی بکنم بفهمم مسی یه رگش ایرانیه(مثلا اقاش اینا). 
بعد اونم کلی حال کنه... بعد یواشکی بگه فارسی هم بلده و اینا... 
بعد بع عنوان نماینده ملت و [!]ش راضی کنمش بیاد تیم ملی ایران بازی کنه برامون 

( چه حالی میده)... 

بعد بیاد و بازی کنه ولی بازم نریم جام جهانیو از بارسا هم بندازنش بیرون 

بعد 

با دلال بازی بیارمش استقلال کنار آرش بحرانی فوتبالشو فراموش کنه..... 

دنیا شاکی بشن که چرا لذت دیدن بازیشو تو جام گرفتیم ازشون 

و خلاصه همه بیفتن دنبال اینکه کی این کارو کرده منم افقی نباشه که حتی توش گم و گور شم..
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/05/6 - 17:00]
3 دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 16:52
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
جناق شكستیم گفتیم یادم تورا فراموش!...تمام استخوانهایم شكست و فراموش نشدی☆
دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 15:09
+2
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
وقتی خدا از پشت دستهایش را روی چشمانم گذاشت از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم که فراموش کردم منتظر است نامش را صدا کنم ...

دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 13:36
+5
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
وقتی خدا از پشت دستهایش را روی چشمانم گذاشت از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم که فراموش کردم منتظر است نامش را صدا کنم ...
دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 11:30
+1
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


آرام میروم ، آنچنان آرام که ندانی کی‌ رفته ام اما وقتی‌ جای خالیه مرا ببینی‌ آنچنان سخت رفته ام که تمام عمر زمان رفتنم را فراموش نکنی !


دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 00:20
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ