یافتن پست: #فراموش

mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
دلم تنگ شده
برای " "….
تو که سزاوار این همه اشعار عاشقانه ای …
تو که این همه در من میتابی …
در من خانه میکنی
و
میروی و میذاری …
"تــــو"
واژه ی کوچکی است
اما دنیای مرا شامل میشود …
فراموش میکنی
اما نمیشوی
دوستت میدارم اما دوستم نمیداری
بیخیالم میشوی اما از خیالم نمیروی
قلم میشوی در دستانم
تک تک سطر های خاطاتم را مینگاری
خنده میشوی رو لبانم
میشوی در چشمانم
کیستی ؟؟
که این همه برایم هستی و من برایت بس ناچیز …
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 23:40
+4
parisa
parisa
دلتنگ که شوی یادت می رود او همان بود که فاصله را پذیرفت و خود با پای خود رفت... فراموش می کنی هر آنچه به تو گذشت و او آسوده به این حالت خندید ، از یاد میبری چه در این میان گذشت به تو ، فقط او را می خواهی... فقط او را! وقتی که دلتنگش شوی....
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 22:38
+8
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
رفتم نشستم کنارش گفتم :

برای چی نمیری رو بفروشی ؟

گفت : بفروشم که چی ؟ تا دیروز می فروختم که با پولش

آبجی مو ببرم دکتر دیشب حالش بد شد و مُرد ،

با گفت : تو می خواستی گـُل بخری ؟

گفتم : بخرم که چی ؟ تا دیروز می خریدم برای

امروز فهمیدم باید کنم...! اشکاشو که پاک کرد

یه گـل بهم داد گفت :بگیر باید از نو شروع کرد

تو بدون ، من بدون ...

دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 21:20
+4
saqar
saqar
در CARLO
ميگم: ديدين ﺟﺪﻳﺪﺍ ﭘﺴﺮﺍ ﺍﺑﺮﻭ ﺑﺮﻣﻴﺪﺍﺭﻥ

ﻣﻮﻫﺎﺷﻮﻧﻮ ﻫﺎﻱ ﻻﻳﺖ و ﻟﻮﻻﻳﺖ ﻣﻴﻜﻨﻦ

ناخن بلند ميذارن

با عشوه حرف ميزنن

كم كم ميترسم پارك دوبل رو فراموش كنن!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 19:26
+5
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
انتظار یعنی

تو ، او

تو ، او

های تو ، های او

های تو ، های او

و
.
.
او ، تو ...
آخرین ویرایش توسط mamad-rize در [1392/04/12 - 12:53]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 12:53
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
به خاطر قلبی که زیر پای کسانی که دوستشان داشتیم له شد!
به خاطر چشمانی که همیشه بارانی ماندند!
"یک دقیقه سکوت"
به احترام کسانی که شادی خود را با ناراحت کردنمان به دست آوردند!
به خاطر صداقت که این روزها وجودی فراموش شده است!
به خاطر محبت که بیشتر از همه مورد خیانت واقع گردید!
"یک دقیقه سکوت"
به خاطر حرف های نا گفته!
برای احساسی که همواره نادیده گرفته می شد...!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 19:15
+5
saman
saman
دوست عزيزم هروقت تونستي برف رو سياه کني ، کلاغ را سفيد ، هروقت تونستي آتش را ببوسي ، در آب نفس عميق بکشي ، هروقت تونستي اشک سنگ رو ببيني ، شاديه غم را ببيني ، اون موقع من تو را فراموش خواهم کرد .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 14:22
+4
saman
saman
در CARLO
میرم تا در غبار غم فراموشت کنم / سر در آغوش پشیمانی گذارم تا تو را

ای امید اتشین با گریه خاموشت کنم . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 17:16
+7
*elnaz* *
*elnaz* *
اینجا است و رسم آدم هایش عجیب، اینجا گم که میشوی بجای آنکه دنبالت بگردند،#فراموشت میکنند......
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 15:14
+3
farzad70
farzad70
در CARLO
تصمیم گرفتم آنقدر كم یاب شوم تا دلی برایم تنگ شود.
ولی افسوس فراموش شدم...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 14:38
+9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ