یافتن پست: #قدم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥


موج عشق تو اگر شعله به دل ها بکشد


رود را از جگر کوه به دریا بکشد



گیسوان تو شبیه است به شب؛ اما نه،


شب که اینقدر نباید به درازا بکشد!



خودشناسی قدم اول عاشق شدن است


وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد!



عقل یکدل شده با عشق، فقط می‌ترسم


هم به حاشا بکشد، هم به تماشا بکشد!



زخمی کینه من! این تو و این سینه‌ من


من خودم خواسته ام کار به اینجا بکشد!



یکی از ما دو نفر کشته به دست دگری است


وای اگر کار من و عشق به فردا بکشد!


دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 18:05
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

قابل توجه پسرایی که این روزها سوژشون شده کلیپس دخترا

والا ما هر کاری کردیم شما هم کردین

گوشواره انداختیم شما هم انداختید...تل زدیم دیدم شما هم تل زدین...موهامون و رنگ کردیم دیدیم شما هم رنگ کردین!چقدم حرفه ای!!!!!!!!!...ابرو برداشتیم دیدیم ابروهاتون از ما هم نازک تره!!!!!!!!!!...والا مجبور شدیم کلیپس بزاریم تا حداقل پسرا با دخترا یه فرقی داشته باشن.... اونم خدایی شرط میبندم روتون نمیشه وگرنه میذاشتین!!!!!!دختراااااااا سلامتی پرچممون که همیشه بالاااااااااااااااس:D

دیدگاه  •   •   •  1392/09/20 - 19:12
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
طرف زنگ زده بهم میگه من از شما خوشم اومده نظرتون چیه ؟؟؟

هیچی دیگه موندم فقط مهریم چندتا سکه باشه؟؟

قبلنا یه مقدمه ای یه پیش زمینه ای.....
دیدگاه  •   •   •  1392/09/20 - 19:00
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

سرعت اینترنت در حد پنگوئن حامله اس که داره زیر بارون با عشقش قدم می زنه

دیدگاه  •   •   •  1392/09/20 - 17:27
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
روسری اذیتت میکنه؟ ها؟!



دلت میخاد موقعی که قدم میزنی باد تو موهــات بپیچه؟؟!



وقتی کبوتر گـَـند زد رو کـَلـَت ، اون موقع میفهمی حجاب مصونیت است نه محدودیت!!!بعله
دیدگاه  •   •   •  1392/09/19 - 19:28
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



عاشق پائیزم !

تابستان که فصل قدم زدن نیست!

پائیز را با اینهمه تشریفات و رنگ و لعاب

برای شاعر جماعت طراحی کرده اند

که ساعتها در عوالم خودش پیاده روی کند

و از خیابان ،

کوچه ،

درخت،

کلاغ ،

نیمکت ،

شال گردن


و باد و باران شعر بردارد !


عاشــــــــــــــــــــــــــــق پاییــــــــــــــــــــــــزم


دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 19:18
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
ترانه هامو گوش بده وقتي كه بارون مي زنه // وقتي كه اشك آدما معني فرياد منه
ترانه هامو گوش بده وقتي دلت پر از غمه // وقتي تو سُفرت شب و روز يه چيزي مثل نون كمه
با من بخون از مادري كه توي درد هاش سوخته بود // از اون جووني كه واسه نون شبش كليش رو فروخته بود
از پدري بخون كه صد هيچ باخته بود به سرنوشت // از بچه اي كه گشنه بود ولي مشق بابا نون داد مي نوشت


ياس
اين زندگي نفس كش مي خواد // هر مشكلي طرفت مياد
تو رو مي كشونه به سمت خودش // پاره نمي شي فقط كش مياي
سه شدي جسم بيخودي // که دیگه الكي حرص نمي خوري
مثل شلاقي كه تا ده تا بخوري دیگه بقيشو حس نمي كني
هر كي پرسيد سلام چطوري ؟؟؟ // جواب يك كلام دكوري
شكر يعني داغوني // ممكنه از زندگي هر آن ببري
داري فرار مي كني از اونا كه تو رو زير ميز دور زدن
با يه لبخند تلخ گفتي که اينم از اين ، اين نيز بگذرد
پدرت قطعا مرده // واسه زخمات مرهم درده
واسه اينكه جلوت سر بلند بشه // جلو أرباب سر خم كرده
مادرت كه ماوراي با مرام // كه تنها رفيق ماجراست
تو استرس آيندته // تا يه روزي دور از جون از پا درآد
مشكل تو پوله كه چشمات به جاي اشك با خون ترن
هرچند پولدارايي رو مي شناسم كه از من و تو داغون ترن
همه درگيريم // همه از حقيقت ها در ميريم
از قصه هامون فقط جوك ساختيم // مست كرديم و خنديديم
خوب دنیا خوبه هم خشن // درد هر كي قدر جنبشه
فقط اميدوارم كه تك به تك اينا رو هم جمع نشه
چون كه وقتي نقطه ای رسيد // كه سرسخت و عقده اي بشي
خشم توي شريانته // اون زمان وقت فريادته


همخوان (آمّين) اينقدر فرياد مي زنم تا گوش دنيا كر بشه // اينقدر مي گم كه شايد چشم خدا هم تر بشه
اينقدر مي گم كه صدام برسه به كل زمين // دعا كنيم بارون بياد دعا كنيم آمّين


ياس
صابخونه يه برگه از كيف // در اورد گفت ما رو خسته كردين
بزنين به چاك // نذارين برگردم من با حكم جلب قطعي
گفتيم حاجي مكه رفتي
مرگ هر كي كه دوست داري شب عيدي نذار حيرون و در به در شيم
ولی گفت دست من نيست
مادر زار مي زد // اساس خونه رو بار مي زد
صابخونه اي كه با حكم تخليه // هي خودش رو باد مي زد
پدر خسته بود از اين شانس // سرشكسته و پريشان
هر از گاهي بهم چشمك مي زد // كه بهم بگه نترس من اينجام
درس و مشقي ، نه // جمع و تفرق ، نه
ضرب و تقسیم ، نه // زنگ تفريح ، نه
بن بست يه مغز تعطيل // تو فكر ترك تحصيل
آدم همين وقت هاست كه مي تونه همه رو بشناسه // بشمار سه رفت اون كه همش مي گفتي جاش روي تخم چشماته
رفاقت ها بوي خيانت مي دن //نه نگو توي قيافت ديدم
يكي راست حسيني بهم بگه كه معني رفيق رو كيا فهميدن
اي كاش كه بتونم دليل نامردي ها رو بدونم همين // تا دو نفر رو با هم آشنا كرديم
تيم شدن كه بد منو بكوبن زمين
قلبتو ، عشقتو ، حستو ، وقتتو هزينه كن
كه آخرم بره با يكي ديگه تنهايي بشه نصيبمون ؟
زندگيت يه جزيره بود / قدم زدم در مسير تو / كه با لبخند بهم بگي همه اينا وظيفه بود ؟؟؟
يزيدتـــــــــو
............
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 20:06
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



به عشق در یک نگاه اعتقادی ندارم

اما امروز

به اینکه در یک لحظه یک نفر از چشمم بیفتد

شدیدا معتقدم ....




دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 18:22
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ﺑﯽ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ
ﻗﺪﻡ ﺯﺩ، ﭼﺎﯼ ﺧﻮﺭﺩ، ﻓﯿﻠﻢ ﺩﯾﺪ، ﺳﻔﺮ
ﺭﻓﺖ؛ ...
ﻓﻘﻂ ﺑﯽ ﺗﻮ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ !..


دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 17:19
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
روزی که تورا زیر باران سرد پاییزی
ملاقات کردم ودیدم دستات یخ زده
وگفتم دستاتو بذار تو جیب من
تا گرمت بشه
یادت میاد ؟
یادته که اون پیراشکی گرمی
که خوردیم چقد چسبید
و ما قدم زدیم و رفتیم
ودیگه سرما حریفمون نشد

یادته ؟

یادته؟

یادته؟

یادش بخیر
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 16:29
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ