ebrahim
من در شهری زندگی می کنم که یکی از معروف ترین سمفونی های موزارت را روی دنده عقب وانت می گذارند! شهری که روانشناس هایش همه از همسرانشان طلاق گرفته اند! شهری که در جدول های روزنامه ها و مجله ها سوال این است : بی دینی 7حرفی( و جواب می شنود : سکولاری! ... شهری که می گویند مسلمان ساز و مسلمان دار است اما با هر نفس تهمت میزنند و غیبت می کنند و به قولی گوشت برادرمرده خود را با ولع می خورند . شهری که نظامی اش شهردار می شود ! مهندس برقش تاکسی دارد ! آدمها از دیدن پلیس می ترسند ! شهری که دل به دست آوردن سخت است و دل شکستن هنر می باشد ! شهری که زبانش "پارسی" است اما می گویند "فارسی" چون زبان عربها "پ" ندارد ! شهری که من دوست دارم هوای تو را داشته باشم ، و تو هوای من را ، اما نه به معنی حمایت! به این معنی که هیچ کدام نمی خواهیم در هوای خودمان نفس بکشیم . شهری که مرگ حق است و حق گرفتنی! شهری که برنده یعنی کسی که کمتر از بقیه می بازد ! شهری که کف اتوبانش دست انداز دارد ! شهری که همه فکر می کنند فقط خودشان می فهمند ! شهری که [!] آمریکا می گویند ولی آرزویشان این است که آمریکا را حداقل ی
mina_z
[!] و تهرونیه دعواشون میشه، میبرنشون کلانتری. افسرنگهبان از تهرونیه میپرسه: اسمت چیه؟ یارو با بیخیالی میگه: فِری... افسره حسابی چپ و راستش میکنه، میگه: بی پدر فکر کردی اینجا خونه خالست خودمونی شدی؟ گفتم اسمت چیه؟ تهرونیه که حساب دستش اومده بوده میگه: فریدون قربان! افسره برمیگرده به [!] میگه اسم توچیه؟! [!] اسمش قلی بوده، یکم فکر میکنه بعد با ترس جواب میده: قولیدون!
ܓ✿جُوجه فِنچِ مُتِفکِرܓ✿
هنوز هم هستند دخترانی كه تنشان بوی محبت خالص می دهد ... بكرند ,نابند ,لمس نشده اند! آری ، هنوز هم هستند ! نادرند ! كمیاب اند ! پاك اند ...هنوز هستند پسرانی که بوی مردانگی می دهند در دستانشان عزت یک مرد ، یک مرد واقعی لمس می شود ,می شود روی حرف و قول هایشان حساب کرد ....هنوز آدم هایی از جنس فرشته پیدا می شود ،هستند ! نادرند ! كمیاب اند ! اما هستند !!!
رضا
خداحافظ گل نازم،کاشکی مهربون نبودی میدونم سخته جدایی،آخه عادت کرده بودی بعد من خودم میدونم،..................
mina
يه شب خوب تو آسمون ، يه ستاره بود چشمك زنون ، خنديد و گفت كنارتم تا آخرش تا پاي جون ، ستاره ي قشنگي بود ، آرومو ناز و مهربون ، ستاره شد عشق من و منم شدم عاشق اون ، اما زياد طول نكشيد عشق من و ستاره جون ، ابر اومد ستارمو دزديد و برد نامهربون ، حالا شبا به ياد اون زول ميزنم به آسمون ، دلم مي خواد داد بزنم آخه اين بود قول و قرارمون ؟