یافتن پست: #لحظه

yagmur
yagmur




4ccriqe.gif



سلام عزیزم.نظر یادت نره


پلک نمی زنم
خیال نکن برای لحظه ای از دیدنت خواهم گذشت
منی که بی تاب با تو بودنم
گر پلکی هم بزنم
دیدگانم را می شویم
تا گام نهی بر رویش


سلام عزیزم.نظر یادت نره



عکس های متحرک عاشقانه ,عکس متحرک و عاشقانه ,عکس متحرک و عاشقانه برای وبلاگ ,عکس های متحرک عاشقانه برای وبلاگ ,عکس های عاشقانه متحرک ,عکس های عاشقانه 2014, عکس های متحرک بوسه



 



دیدگاه  •   •   •  1393/04/23 - 00:28
+3
yagmur
yagmur





4ccriqe.gif
سلام عزیزم.نظر یادت نره


گر هیچ نباشد جز تو
تو هستی و امید باران
نگاهت طراوت تک تک لحظه های من است
و باران طراوت زمین
دیگر چه می خواهم
من و این همه لحظه های پر طراوت و امید باران
خوشبختی را لمس نکنم


درمان باید کرد حس لامسه ام را


سلام عزیزم.نظر یادت نره




عکس های متحرک عاشقانه ,عکس متحرک و عاشقانه ,عکس متحرک و عاشقانه برای وبلاگ ,عکس های متحرک عاشقانه برای وبلاگ ,عکس های عاشقانه متحرک ,عکس های عاشقانه 2014, عکس های متحرک بوسه





دیدگاه  •   •   •  1393/04/23 - 00:21
+2
farhad
farhad
وارد زندگیت می**شوند. . .
برایِ شب*هات قصه. . .
برای قصه*ها شهرزاد می**شوند. . .
جزئی از لحظه ها...دلیلِ خنده ها...شریکِ بغض*های تو می**شوند. . .
بعد یک روز صبح . . .
به طرزِ وحشتناکی
کشف میکنی* . . .
که دیگر هیچ جا نیستند. . .
جز در شعر*های تو. . .
شعر هایی* که به طرز غمگینی هیچکس نمی**خواند . . .
جز خودت . . .!!
دیدگاه  •   •   •  1393/04/22 - 13:08
+7
farhad
farhad
چشمتون روز بد نبینه !
امروز یادم نبود که روزه هستم
رفتم تو اتاق داشتم ساقه طلایی میخوردم
که تو گلوم گیر کرد
همون لحظه هم یادم اومد روزه هستم ! :|
هیچی دیگه نه میتونستم آب بخورم و نه میتونستم بیسکویت رو بدم پایین
الان در حال مقاومت با خانواده که اصرار دارن با امبردست بکشنش بیرون دارم پست میذارم...
دیدگاه  •   •   •  1393/04/16 - 02:20
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چگونه در آسانسور کرم بریزید! (طنز لوس!!!!!!)

وقتی در اسانسور بسته میشه با صدای بلند بگین :نترسین.. نگران نباشین ..لازم نیست خونواده هاتون رو خبر کنین چند لحظه دیگه در باز میشه.
وقتی همه سوار شدید و در بسته شد بلند بگید برای سلامتیه آقای راننده صلوات
وقتی از آسانسور پیاده میشین دگمه همه طبقات رو بزنین... مخصوصا اگه یه عده هنوز تو آسانسور هستن.
به دوست خیالی تون رو جوری که انگار همراه شما هست به همه معرفی کنین و شروع کنین الکی باهاش حرف زدن.
رو به دیوار آسانسور در حالی که پشت تون به همه هست بایستین...اگه شما نفر اولی باشید که سوار شدین به احتمال زیاد بقیه هم همین کارو میکنن
یه دفه بگین : ای وای ..نه .. بارون گرفت... بعدش چترتون رو باز کنین.
از همه آدرس ای- میلشون رو بپرسین و بعد آدرس هاشون رو مسخره کنین.
در کیفتون رو باز کنین و انگار یکی اون تو هست یواش بگین ..هوای کافی داری؟؟؟
هر کسی که وارد میشه باهاش دست بدین و یه سلام علیک حسابی بکنین و بگین میتونه شما رو جناب تیمسار صدا کنه.
هر از چند گاهی صدای گربه در بیارین.
به یکی از مسافر ها خیره بشین بعد یه دفعه بگین ..اوه تو که یکی از اون هایی...بعد تا میتونین ازش فاصله بگیرین.
یه عروسک خیمه شب بازی دستتون بکنین و با بقیه مسافر ها از طرف اون حرف بزنین.
هر طبقه که میرسین ..صدای دینگ در بیارین..بعد به یکی از مسافر ها بگین نوبت تو هست ...خدا بیامرزتت.
یه صندلی (تا شو) با خودتون بیارین یه دوربین با خودتون بیارین و از بقیه مسافر ها عکس بگیرین.
وقتی چند نفر پشت سرتونن و می خوان سوار آسانسور بشن .. وقتی دستگیره ی درب آسانسور رو گرفتید تا باز کنید سریع دستتون رو بکشید انگار که برق گرفتتون !!فکر کنم بقیه با پله برن !!
وقتی آسانسور به هر طبقه رسید ، اعلام کنید ، مثلا بگید طبقهههههه پنجـــــــــــــــــــم
زیر لب این شعر رو باصدای آروم بخونید دارم میرم به تهرون ...دارم میرم به تهرون ....(همزمان بشکن هم بزنید) دادادا دیدام دیمدام دام .. .. بعد هرکی نگاتون کرد ساکت شید ....تا روشو برگردوند دوباره از اول !!!! l
تا سوار آسانسور شدین یه هات داگ نیم متری از تو کیفتون در بیارین شروع کنید با ولع بخورید همزمان ملچ ملوچ هم بکنید
وقتی همه داشتن پیاده میشدن بگید: مسافرین عزیز کاپیتان با شما صحبت میکنه به امید دیدار شما در پرواز های بعد..
البته اگه دیدین همون پایین تحویلتون دادن به تیمارستان از ما به دل نگیرین.
دیدگاه  •   •   •  1393/04/8 - 19:16
+5
SADAF.SHAHLAI
SADAF.SHAHLAI
لبخند بهانه ای است برای برای زنده بودن لحظه هایتان سرشار از این بهانه ها....{-32-}
دیدگاه  •   •   •  1393/04/8 - 17:08
+13
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسر داییم رو (۶سالشه) بردمش مسجد

وقتی نماز تموم شد

دست بغل دستیشو گرفت و جای اینکه بگه خدا قبول کنه گفت :

" لایک برادر لایک "

هیچی دیگه

من که اون لحظه در افق محو شدم

بغل دستیشم از شدت خنده داشت موکت رو گاز میزد

و جمعی از نمازگزاران به دیار باقی شتافتند
دیدگاه  •   •   •  1393/04/6 - 20:45
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
امروز رفتم از دستگاه خودپرداز پول بگیرم مبلغ رو زدم ۵۰۰۰۰ تومان .
یه ده هزار تومنی داد! سه تا پنج هزار تومنی داد!
پنج تا دو هزار تومن داد! پونزده تا هزاری!
یه لحظه دلم واسه دستگاه سوخت،نزدیک بود پولو برگردونم تو دستگاه!
طفلی خودشو کشت ۵۰ تومن منو جور کرد!
دیدگاه  •   •   •  1393/04/3 - 21:34
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻳﺮ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﻴﻢ ، ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ . . . !
ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ :
ﻳﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﺭ ﻫﻮﺍﯼ ﺳﺮﺩ ﻏﻨﻴﻤﺖ ﻣﯽﺷﻮﺩ . . . !
ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺳﺨﺘﻴﻬﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . . ! .
ﺩﯾﺪﻥ ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﺁﺷﻨﺎ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭ ﻏﺮﺑﺖ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯽﺷﻮﺩ . . . !
ﻳﮏ ﻋﺰﻳﺰ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺖ ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻭﻋﺰﯾﺰﻣﯽ ﺷﻮﺩ . . . !
ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺮﻭﺩ ، ﺧﻮﺑﯿﻬﺎﯾﺶ ﻋﯿﺎﻥﻣﯿﺸﻮﺩ . . . !
ﭘﺎﻳﻴﺰ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ٬ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻗﺸﻨﮓ ﻭﻗﺸﻨﮓ ﺗﺮﻣﯽ ﺷﻮﺩ . . . !
ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ،ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﻨﺪ ﺑﺎﺷﯽ ﻏﻨﯿﻤﺖﻣﯿﺸﻮﺩ . . . !
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺁﺭﺯﻭﻣﯿﺸﻮﺩ . . . !
ﯾﮏ ﻟﺒﺨﻨﺪ ، ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺸﮑﺴﺘﻪ ﺍﯾﯽ ﺭﻭﯾﺎﻣﯿﺸﻮﺩ . . . !
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﭼﻴﺰﻫﺎ ﻭ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻓﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ
ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻗﺪﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ . . .
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﺎ ﻫﻢ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
دیدگاه  •   •   •  1393/03/30 - 17:26
+2
SADAF.SHAHLAI
SADAF.SHAHLAI
ع ش ق وازه غریبی است لحظه ای ابادت میسازد لحظه ای ویران..........{-31-}
دیدگاه  •   •   •  1393/03/30 - 14:58
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ