یافتن پست: #لحظه

maryam
maryam

دلت که تنگ یک نفر که باشد !


تمام تلاشت را هم که بکنی تا خوش بگذرد ؛


و لحظه ای فراموشش کنی ،



فایده ندارد .... تو دلت تنگ است ،


دلت برای همان یک نفر تنگ است !


تا نیاید ... تا نباشد ....


هیچ چیز درست نمی شود ... !!!


دیدگاه  •   •   •  1393/03/6 - 15:40
+5
maryam
maryam

یه لحظه هایی تو زندگیت هست
که سر جمع 2دقیقه هم نبوده اما یه عمر یادش داغونمون میکنه....................{-31-}
1 دیدگاه  •   •   •  1393/03/6 - 13:29
+5
محمد
محمد

راهی یه کوله راهم...

کوله بار عشقو بستم...


دیگه از خودم بریدم...


دیگه از آینه خستم...


تویی کعبه ی وجودم...


دور چشمه ی تو گشتم....


نکن از دلم گلایه...


باید از تو می گذشتم...


میخوام این عشق قشنگو...


از نگاهت پس بگیرم...


نمیخوام مثل پرنده...


تو یه قفس بمیرم...


ای نگاه مشکیه ناز...


کاش تو مهربون نبودی...


میون این همه آدم...


تو یه همزبون نبودی...


لحظه ی گذشتن از تو...


آخرین لحظه ی دیدار...


واسه تو از تو گذشتم...


همینو میگن یه:


 


ایثار... .

دیدگاه  •   •   •  1393/03/5 - 10:47
+1
محمد
محمد

درست در لحظه اخر، در اوج توکل و در نهایت تاریکی


نوری نمایان میشود، معجزه ای رخ میدهد


خدا میرسد


دیدگاه  •   •   •  1393/03/4 - 23:04
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلامتــی روزی که من سفید بپوشمــ ُ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
بقیه هم بزنن ُ برقصــن ... چیـه؟
همـــش که نباید از مــــرگ ُ بدبختــــی بگم ...
اصن شمـــا یه لحظه تجسمـ کن عروس میشـــم چه خواستنی میشم
حــــآلآ همه با هــم ـ :
عــروس چقد قشنـــگه ... ایشالا مبارکش باد
دیدگاه  •   •   •  1393/03/4 - 20:10
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO







لحظه ی خدافظی به سینه ام فشردمت

اشک چشمام جاری شد دست خدا سپردمت

دل من راضی نبود به این جدایی نازنین

عزیزم منو ببخش اگه یه وقت آزردمت

گفتی به من غصه نخورمی رم و بر میگردم

همسفر پرستو ها میشم و بر میگردم

گفتی تو هم مثل خودم غمگینی از جدایی

گفتی تا چشم هم بزنی میرم و برمیگردم

عزیز رفته سفر کی برمیگردی

چشمونم مونده به در کی برمیگردی

رفتی و رفت از چشام نور دو دیده

ای ز حالم بی خبر کی برمیگردی

غمگین تر از همیشه به انتظار نشستم

پنجره ی امیدمو هنوز به روم نبستم

پرستو های عاشق به خونشون رسیدن

اما چرا عزیز دل هر گز تو رو ندیدن

گفتی به من غصه نخورمی رم و بر میگردم

همسفر پرستو ها میشم و بر میگردم

گفتی تو هم مثل خودم غمگینی از جدایی

گفتی تا چشم هم بزنی میرم و برمیگردم

عزیز رفته سفر کی برمیگردی

چشمونم مونده به در کی برمیگردی

رفتی و رفت از چشام نور دو دیده

ای ز حالم بی خبر کی برمیگردی






دیدگاه  •   •   •  1393/03/3 - 21:24
+4
maryam
maryam
شبتون پرتقالی...
3 دیدگاه  •   •   •  1393/03/3 - 01:03
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯿﻢ ...
ﭼﻪ ﺗﻨﻬﺎ،ﭼﻪ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ...
ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ...
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺭﻭﺣﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ، ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ...
ﺑﯽ ﺻﺪﺍ !!! ﺑﯽ ﻫﯿﺎﻫﻮ!!!
ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ...
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺁﮊﺍﻧﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺭﺳﯿﺪﯾﻦ !!!
ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺑﺎﻗﯽ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ؟ !
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻮﻕ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﻮﯼ ؟ !
ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ : ﺣﻮﺍﺳﺖ ﮐﺠﺎﺳﺖ ؟ !
ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ...
ﺷﻨﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ...
ﺧﻮﺍﻧﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ...
ﺩﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ...
ﻭ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺧﻮﺩﺵ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺷﺪ !
ﺁﻫﻨﮓ ﺑﺎﺭ ﺩﻫﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﺪ!
ﻫﻮﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪ!
ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺷﺪ!
ﭼﺎﯼ ﺳﺮﺩ ﺷﺪ !
ﻏﺬﺍ ﯾﺦ ﮐﺮﺩ !
ﺩﺭ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺑﺎﺯ ﻣﺎﻧﺪ ...
ﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻗﻔﻞ ﻧﮑﺮﺩﯾﻢ !
ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ﮐﯽ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ !
ﻭ ﮐﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺑﻨﺪ ﺁﻣﺪ !
ﻭ ﮐﯽ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﯾﻢ!!!
ﮐﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺘﺮﺳﯿﺪﯾﻢ ...
ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﻧﺨﻨﺪﯾﺪﯾﻢ ...
ﻭ ﺩﻝ ﻧﺒﺴﺘﯿﻢ ...
ﻭ ﭼﻄﻮﺭ ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﯾﻢ ...
ﻭ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺳﻔﯿﺪ ﺷﺪ ...
ﻭ ﺍﺯ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﮐﯽ ﮔﺬﺷﺘﯿﻢ؟ !
ﻭ ﮐﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ؟ !
" ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ...
دیدگاه  •   •   •  1393/03/2 - 20:27
+2
maryam
maryam
لعنت به لحظه هایی که نفهمیدی تا چه حد دوستت دارم...................{-60-}
دیدگاه  •   •   •  1393/03/1 - 10:50
+5
maryam
maryam
یـه روز یـکـی وارد زنـدگـیـت مـیـشـه کـه از تـمـام کـسـایـی کـه تـرکـت کـردن …
بـه خـاطـر رفـتـنـشـون تـشـکـر مـیـکـنـی ...{-47-}
13 دیدگاه  •   •   •  1393/02/30 - 22:59
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ