یافتن پست: #لحظه

sami
sami


پرم از ناگفته هايي که نميتوانم به زبان بياورم

ناگفته هايي که گفتنش هم سودي برايم ندارد


در دلم تلنبار مي کنم اين ناگفته ها را


تا روزي ساعتي لحظه اي


که دلم لبريز مي شود از ناگفته ها


همان ناگفته هايي که گفتنش برايم سودي نداشت


همان ناگفته ها شدن بلاي جانم و آرامش زندگيم


خودم رو از اين ناگفته ها خالي ميکنم با دادي ء فريادي


و بعد از آن با گريه اي بلند


ولي همه ميگويند مرد که گريه نميکند


مرد که ناله نميکند


مگر مرد آدم نيست


مگر مرد قلب ندارد


این است درد مردان سرزمین من



دیدگاه  •   •   •  1393/08/5 - 13:16
+4
فریــآכ بــــی صــכآ
فریــآכ بــــی صــכآ
آهاے همیشگے ترینم!
تمام فعل هاے ماضے ام را ببر..
چہ در گذر باشے
چہ نباشے
براے من استمــــــــــــــــــــــــــــــــــــرارے
خواهے بود..
من هر لحظه تو را صرف مے کنم

مخاطب خاص M""

""
3 دیدگاه  •   •   •  1393/08/4 - 13:31
+4
sami
sami
هیس…

حواس تنهایی ام را

با خاطرات

باتو بودن

پرت کرده ام…بگو کسی حرفی نزند…

بگذار

لحظه ای آرام بگیرم…


دیدگاه  •   •   •  1393/08/2 - 22:09
+4
sonya
sonya
نميدانم چرا رفتی ...
نميدانم چرا !!! شايد خطا کردم

و تو ... بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی
نميدانم کجا؟! تا کی؟! برای چه؟!
ولی رفتی ...

و بعد از رفتنت باران چه معصومانه مي باريد
و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد
و گنجشکی که هر روز از کنار پنجره با مهربانی دانه برمی داشت ،
تمام بالهايش غرق در اندوه غربت شد

و بعد از رفتن تو آسمان چشمهايم خيس باران بود
و بعد از رفتن تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت
و من بی تو هزاران بار در لحظه خواهم مرد

و بعد از رفتنت دريا چه بغضی کرد
ميدانم تو نام مرا از ياد خواهی برد

هنوز آشفته چشمان زيبای توام ... برگرد!
ببين که سرنوشت من چه خواهد شد
و بعد از اين همه طوفان و وهم و پرسش و ترديد
کسی از پشت قاب پنجره آرام و زيبا گفت:
تو هم در پاسخ اين بی وفاييها بگو در راه عشق و انتخاب آن خطا کردم
...
و من در حالتی ما بين اشک و حسرت و ترديد
کنار انتظاری که بدون پاسخ و سردست
و من در اوج پاييزی ترين ويرانی يک دل
ميان غصه ای از جنس بغض کوچک يک ابر

نميدانم چرا !!!
شايد به رسم عادت" پروانگی مان "
برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهايت دعا کردم



X
دیدگاه  •   •   •  1393/07/6 - 21:03
+6
mohamadjavad
mohamadjavad
مانندباران باش که برای آمدنت لحظه شماری کنند.ولی مواظب باش سیل به راه نیندازی که  ازآمدنت پشیمان شوند
دیدگاه  •   •   •  1393/07/3 - 12:47
+2
mohamadjavad
mohamadjavad
شغل شریفیست"سوختن"برای کسی ک حتی لحظه ایی برایت "تب" نکرد...
دیدگاه  •   •   •  1393/07/3 - 12:38
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







پسر : الو گلابـے ?؟

دختر : سلام کثافت !!

بعد هردو از تـہ دل میخندטּ : )

پسر : خوبـے کج و کولـہ ی مـن ?؟

دختر : بہ تو چـہ عشقـم : d خوبـم تو خوبـے ?؟

پسر : خـــر نفهـم حالـﭡـو میپرسـم میگـے بہ تو چہ ?؟

شیطونہ میگہ بزم شل و پلش کنمـ ـا ! !!

دختر : گفـﭡــم کہ خوبـم الاغ تو خوبـے ?؟

پسر: فدای خنده هاﭞ شـم کہ مثل شـﭡـر میخندی نفسـم ^_^

دختر : مـــــــــرگ شـﭡـر خودتـے روانـے ♥

پسر : دلـم واسـﭞ تنگ شده بود آشغال دوست داشـﭡـنـے ♥

دختر : منـم : (

پسر : خوب دیگہ بسہ خیلی باهاﭞ حرف زدم پررو شدی : D

دختر : کوفـﭡـﭞ شہ باهاﭞ حرف زد م : )

پسر: مواظب خانمـے الاغ من باش !i!

دختر : چشـܢܢ اقای بی ادب : d

پسر : دوسـﭞ دارم دیوونـہ |♥|

دختر: منـم دوسـﭞ دارم آقاهـہ |♥|

و بعدخداحافظـے با خنده : )))

حتـے تا چـن لحظه بعد از این که تماسشوטּ تمو م میشـہ

خنده رو لب هردو شونـہ (^_ ^))
این یعنـے یـہ قسمـﭞ از دوسـﭞ داشـﭡـن | کـہ میشـہ حسش کرد .... ♥






دیدگاه  •   •   •  1393/06/25 - 20:01
+5
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
پسر : الو گلابی؟
دختر : سلام کثافت
بعد هردو از ته دل میخندن :))
پسر : خوبی کج و کوله ی من
دختر : به توچه عشقم خوبم تو خوبی
...پسر : خــــــــر نفهم حالتو میپرسم میگی به تو چه؟ شیطونه میگه بزم شل و پلش کنم ها
دختر : گفتم که خوبم الاغ تو خوبی :))
پسر: فدای خنده هات شم که مثل شتر میخندی نفسم
دختر : مـــــــــرگ شتر خودتی روانی
پسر : دلم واست تنگ شده بود آشغال دوست داشتنی
دختر : منم
پسر : خوب دیگه بسه خیلی باهات حرف زدم پر رو شدی
دختر : کوفتت شه باهات حرف زدم
پسر: مواظب خانمی الاغ من باش
دختر : چشم اقای بی ادب
پسر : دوست دارم دیوونه
دختر : منم دوست دارم آقاهه
و بعد خداحافظی ....حتی تا چند لحظه بعد از این که تماسشون تموم میشه خنده رو لب هردوشونه ....
دیدگاه  •   •   •  1393/06/24 - 15:48
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



یعنی میــشه ؟
یه روز من و تــــو به هم برسیم ؟؟
بعد مثلا بخوایم بشینیـــم سر سفره ی عقد ..
بعد من همون بار اول تُنـــــــدی بگم
بلــــــــــــه
تو هم بگی مگه هولی :)) من فرار نمیکنم که ... !!
منم بگم غلط کردی بخوای فرار کنی کشتمت ..
اما دلـــــم نمیخواد..
حتی یه لحظه دیگه هم واسه رسید به تـــــــو ..
و مال هم شُدنمون صبــر کنم ..
بلـــــــه .. بلــــــه .. بلــــه
تو هم بگی : الحق که دیونه خودمی عاشقتم
منم بگم زیز لفظیـــــمو بده .. درسته سریع گفتم ..
اما دلیل نمیشه کادومو ندی
تو هم بگی اَی اَی از دست ِ تــو .. بیا عشــقم
تفدیم با عشق به همســـرم
منم بگم : ممنون شوهـــر دوست داشتنی ام
یعنی میشه عشقم؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1393/06/22 - 19:59
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلامتیه بچه ای که وقتی رفت تو یخچال دید هیچی نیست بخوره، نگاهی به پدرش انداخت دید سرش پایینه، شیشه آب رو برداشت سر کشید و گفت چقدر تشنم بود بابا...

به سلامتیه اونی که از درون شکست اما نذاشت غرورش جلو یه نامرد خورد شه،،،!

سلامتیه بعضی دخترا نه واسه چشمای ناز و پوستای صافشون، واسه قلبای پاکشون...

به سلامتی بعضی از خاطرات خوشی که هنوزم وقتی یادشون میوفتی با یه لبخند کوچولو کنج لبت تا چند لحظه حال و هواتو بدجوری عوض میکنه،،

سلامتیه پدربزرگا که هیچ‌وقت عجیجم و خوجکلم وعجقم وجوجو...نگفتن ولی با زنشون 50 سال عاشقانه زندگی کردن... ♡♥♡
دیدگاه  •   •   •  1393/06/22 - 19:29
+3
صفحات: 4 5 6 7 8 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ