یافتن پست: #لحظه

binam
binam
در CARLO
زندگی سخت به من دشوار است
آنزمان که تنهایی به من قالب شود
زندگی سخت مرا آزرده
در همین لحظه که من غرق تمنای تو هستم
دیدگاه  •   •   •  1392/03/8 - 19:34
+8
AmiR
AmiR
عشق چیست؟؟؟؟؟؟؟/
لحظه ای با معشوق بودن
لحظه ای با معشوق عشق بازی کردن
حسه تلنگی که توسط فاصله ها درست میشه
اصلا عشق به چی میگن
دیدگاه  •   •   •  1392/03/8 - 10:40
+2
binam
binam
در CARLO
دلم می خواست یه بار شده می اومدی تا رویاهام

تو گرمِ اصرار می شدی، انــکارِ من که نمی خوام...

دلم می خواست بعضی شبا ، یادت بیاد من کی بودم

یادت بیاد چی بــودمو... چه جــوری عاشــقت شدم!

دلم می خواد یه روزایی دستــــاتو احساس نکنم...

تلافـــیِ بــــودنِ تو... هر چی که با ماست نکنم!!

دلم می خواست میشد صدات،واسه دلم غریبه شه

یادم نیاد وجــودتو... هرچـــی دلِ تو میگه شه!!!

وای ازون نگاه تلخ، وای ازون چشای سرد...

گم کردی دستِ قلبمو، باشه... برو و برنگرد!!!

باشه بخند، باشه نمون! حتی واسه چشام نخون

اما می دونم یه روزی ، واست یه آرزوس همون...

یادت میاد چه لحظه ها، افتاده بود دلت به پات...

یادت میاد! ولی چه حیف... دلم صداتو نمی خواد
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 21:01
+9
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مامان و بابام نشسته بودن داشتن چایی میخوردن،به مامانم گفتم :

خوب حال میکنیدا پسر به این ماهی دارید

چند لحظه سکوت کردن و بهم خیره شدن

بابام یه آخی کشید و با افسوس به مامانم گفت : چاییتو بخور….
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 16:34
+2
sasan pool
sasan pool
عشق یعنی این
لحظه های خیلی خاص
که خدا هم فکر ما ست
همه دنیا اینجا ست .....


دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 00:57
+3
omid
omid
از لحظه ها گذشتیم تا به خوشبختی برسیم غافل از آن که خوشبختی همان لحظه ها بود
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 01:13
AmiR
AmiR
{-35-}{-35-}عشق لحظه ای...

سالها...

پنهانت کرده بودم

در سبزینه آن گیاهی که در

کالی احساسم روئیده بود

احساسم را کشتم

در هیاهوی نوبری بلوغ

و دچارت شدم در ناهوشیاری تنم

خواستنم ریشه در ابدیت داشت

سالها...

من ندانستم تو

عشق از " گلشن امروز " میخواهی

و بودن از " خوشه الان " میچینی...
دیدگاه  •   •   •  1392/03/5 - 18:08
+3
roya
roya
در CARLO
لحظه ورود مراقبین امتحانات ب سالن!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/03/5 - 12:07
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چقد خوبه که فک کردی میتونم فراموشت کنم و راحت تر تونستی بری...
خوشحالم که تا آخرین لحظه نفهمیدی چقد دوست دارم...
نمیدونم شایدم یه روزی بدونی...این که اون روز دیر شده باشه یا نشده باشه برام فرقی نمیکنه
چون نمیذارم باهام بمونی...
نه اینکه من بی رحم شده باشم...
میترسم دل پر خونم اذیتت کنه...
از خدا میخوام هیچوخ منو خاطراتمونو به یادت نندازه
میترسم
میترسم تو هم مثل من درد بکشی...
خدا دردای اون مال من لبخند و خودت دوباره به لباش برگردون...
دیدگاه  •   •   •  1392/03/4 - 20:00
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
متن پیمان زناشویی باستان ( آریایی ) :

داماد : به نام نامی یزدان تو را من برگزیدم از میان این همه خوبان ،
برای زیستن با تو میان این گواهان ،
بر لب آرم این سخن با تو وفادار تو خواهم بود در هر لحظه هر جا ،
پذیرا میشوی آیا؟

عروس: پذیرا میشوم مهر تو را از جان هم اکنون باز میگویم
میان انجمن با تو وفادار تو خواهم بود
در هر د م, هرجا با اجازه ..
دیدگاه  •   •   •  1392/03/4 - 17:45
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ