یافتن پست: #ماشین

محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
میدونی کدوم جونور زودتر از همه زن میگیره ؟ حلزون چون هم خونه داره هم ماشین ...
دیدگاه  •   •   •  1393/06/22 - 15:16
+4
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

تاسف از این نابرابری


چند روز پیش که از کرج با تاکسی به تهران میرفتم ، در اتوبان از شدت گرما، شیشه پنجره جلو را پایین کشیدم و باد شدیدی داخل ماشین آمد ، درحال لذت بردن از بادی بودم که در موهایم میپیچید که یادم افتاد سه خانم جوان عقب نشسته اند، وقتی برگشتم که بپرسم باد اذیتشان میکند یا نه، با صحنه ای روبرو شدم که به عنوان یک پسر ایرانی از خودم خجالت کشیدم : هر سه نفر با وجود گرمای شدید لباس های زیاد به تن و مقنعه و روسری به سر داشتند و بدون اینکه متوجه من یا باد شوند از پنجره به بیابان های بین تهران و کرج خیره شده بودند... برگشتم و شیشه را دوباره بالا کشیدم... تنها کاری که از من بر می آمد این بود که این لحظه را غمگنانه به ثبت برسانم...متاسفم.

دیدگاه  •   •   •  1393/06/22 - 12:13
+2
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

شامپو خریدم بیست هزار تومن ریختمش تو ظرف داروگر خمره ای که بقیه نفهمن ازش استفاده نکنن !!


فرداش اومدم برم حموم دیدم ظرفش خالیه !!!! داد زدم کی اینو زده به سرش ؟؟


بابام اومد یه دونه زد تو سرم گفت : آخه گدا سگ اینو میزنه سرش !! شامپوت خوراک ماشین شستن بود برو ببین ماشین چه برقی میزنه !!!


چقدر دوست داشتم میشد ازش بپرسم به روح اعتقاد داری !؟
دیدگاه  •   •   •  1393/06/20 - 18:34
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آقا اینایی که میگن لباسارو ریختم تو ماشین شست!!!
دروغ میگنا، من چندبار لباسامو ریختم تو ماشین نشست! تازه تو صندوق عقب و داشبوردم امتحان کردم، هیچ فایده ای نداشت!!
خواستم بگم گول این حرفارو نخور
دیدگاه  •   •   •  1393/06/19 - 22:11
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
رفته بودم امتحان رانندگی بدم…
چار نفری سوار شدیم و من زودتر از همه نشستم پشت رول تا افسر بیاد…
خلاصه افسر اومد و منم شروع کردم به تنظیم آینه و صندلی و …
زدم تو دنده را افتادم… یه چندصد متری رفتیم برگشتم افسرو نیگا کردم دیدم چیزی نمیگه..!!
بهش گفتم: جناب سروان من همینجوری مستقیم برم؟؟
یارو با تعجب گفت: جناب سروان؟؟ من مسافرم!!! شما مگه تاکسى خطى نیستی؟؟؟
از تو آینه نیگا کردم دیدم یکی با پرونده داره میدوعه دنبال ماشین..!!
ترمز دستیو کشیدم در ماشینو وا کردم دِ فـــــــرار!!!

گفتم الان بیام توضیح بدم منو به جرم سرقت اموال پلیس دستگیرم
دیدگاه  •   •   •  1393/06/18 - 16:45
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بعضی پسرام هستن:
مستی با هستی
شکار با نگار
ناهار با بهار
شمال با نهال
دریا با رویا
ویلا با مینا
ماشین با نوشین
خرید با مهشید
بازم میگن ما تنهاییم
2 دیدگاه  •   •   •  1393/06/18 - 14:43
+1
David
David
عاشق اون صحنه ام که میریم رستوران میخواییم حساب کنیم:
یکی بند کفشش بازه 
یکی داره دنبال کیفش میگرده
یکی دکمش گیر کرده
یکی دستش تو اون لحظه تو جیبش نمیره
یکی گوشیش زنگ میخوره
اون یکی هم کیفشو تو ماشین جا گذاشته
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یه همچین آدمایی هستیم ما
دیدگاه  •   •   •  1393/06/17 - 19:23
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چند راه حل برای درآوردن لج آقاپسرهای عزیز!!
توی خیابون با احترام ازیه آقا پسر آدرس بپرسید بعد از جواب دادن جلوی چشماش از یکی دیگه بپرسید ♣
. پشت چراغ قرمز راننده جلویی اگه پسر بود قبل از سبزشدن چراغ دستتون رو بذارید رو بوق
توی اتوبان جلوی ماشین یه آقا پسر با سرعت 50 کیلومتر حرکت کنید. ♣
دارن یه سریال می ببینن هی کانال تلویزیون رو عوض کنید. توی جمع پسرای فامیل وقتی همشون ♣
. توی یه رستوران که چند تا پسر هم نشستن سوپ رو با صدای بلند هورت بکشید و نوش جان کنید ♣
توی یه بوتیک که فروشندش پسره وادارش کنید شونصد رنگ لباس رو براتون باز کنه و در آخر بگید خوشتون نیومدو برید. ♣
توی جشن تولد یکی از پسرا فامیل تا اومد شمع هارو فوت کنه همه رو خاموش کنید. ♣
. اگه یه پسر یه جا یه جک تعریف کرد بلافاصه بگید چقدر قدیمی بود♣
. اشتباهات لغوی پسرا رو موقع صحبت کردن تکرار کنید و بخندید♣
. تو یه جمع دانشجویی و رسمی هنگام عکس گرفتن واسه پسرا شاخ بذاریید ♣
. عید نوروز تمام پسته ها و فندق های سر بسته را بذاریید توی ظرف پسر مورد نظرتون♣
روزهای بارونی تا یه پسر دیدید و یه چاله پرآب و شما با ماشین بودید یه لحظه درنگ نکن . ♣
اگه کلاس موسیقی می روید قبل از اجرای اقا پسر مورد نظر پیچ های کوک گیتارش رو به چند جهت بچرخونید. ♣
تو دانشگاه از پسر مورد نظر یه جزوه 1000 صفحه ای بگیرید و بعد از اینکه تمام صفحاتش رو جا به جا کردیدبهش برگردونید. ♣
. چاق بودن و بی ریخت بودن پسر مورد نظر رو دم به ساعت به اطلاعش برسونید♣
به پسری که دماغش رو تازه عمل کرده بگید دکترش بد بوده و دماغش کوفته شده. ♣
.تکون بدید و بذارید خودش سرش رو باز کنه شیشه نوشابه پسر مورد نظر رو حسابی ♣
. زمستون وقتی همه جا یخ زده با دیدن زمین خوردن یه پسر با صدای بلند بزنید زیر خنده ♣
. به ساعتتون نگاه کنید و بگین ساعتش عقبه از یه پسر ساعت بپرسید بعد از جواب دادن♣

موفق باشین دخی های عزیز
دیدگاه  •   •   •  1393/06/17 - 19:20
-1
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
ﭼﻦ ﻭﻗﺖ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﯿﺎﺩ ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ ﯾﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﺪ ﻧﯿﻮﻣﺪ . ﻣﻨﻢ
ﺧﻮ ﺑﯿﮑﺎﺭ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﺍﻫﻮ ﺍﻭﻣﺪﻡ .
ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿﺎﺩ ﺳﻤﺘﻢ .
ﻣﯿﮕﻢ :ﭼﺮﺍ ﻧﯿﻮﻣﺪﯼ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﯿﮕﻪ :ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ ! ﯾﻬﻮ ﺭﺍﺯ ﺑﻘﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ .
ﻣﻦ |:
دیدگاه  •   •   •  1393/06/17 - 12:59
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
این خواهر ما تازه گواهینامه گرفته بود نشست پشت فرمون که بریم بیرون. حلال جوگیر شده بود با سرعت میرفت و ژست گرفته بود.بــــــــــــــــــــــــــــــــــــعد یه موتوری اومد کنارمون داد زد:خـــــــــــــــــــانوم خـــــــــــــــــــــــــانوم چرختون داره میچرخه!! این آبجی ما هم فکرد کرد در حین حرکت چرخ نباید بچرخه و محکم زد رو ترمز و پیاده شده داره چرخای ماشین رو نگاه میکنه!! هیچی دیگه بنده خدا موتوریه از شدت خنده رفت تو جدول خورد به درخت منم که کف ماشین فرش شدم از خنده!!حالا خواهرم از اون موقع خود درگیری گرفته!!
حالا فهمیدین ازدواج فامیلی چقدر میتونه خطرناک باشه؟؟؟؟
1 دیدگاه  •   •   •  1393/06/16 - 21:23
+4
صفحات: 4 5 6 7 8 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ