یافتن پست: #مامان

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



هیچی نگید ... !!! تو بغل مامانم دارم کیف میکنم !


دیدگاه  •   •   •  1392/09/20 - 20:50
+6
AmirAli
AmirAli

 جایزه هایی که مامانم برای WC رفتن به موقع خواهر زاده م در نظر میگیره فدراسیون های ورزشی برای

 صعود تیم ملی هامون به المپیک و جام جهانی در نظر نمیگیرن …!!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/20 - 19:18
+3
AmirAli
AmirAli
از امتحان برمیگردیم ، بابا مامانمون میپرسن چطور بود ؟
میگیم عالی بود قبول میشم ! میگن بروووووووو... راستشو بگو !
بعدش میگیم افتضاح بود خراب کردم ؛
میگن مسخره بازی درنیار راستشو بگو !
ما باید به کدوم سازشون برقصیم؟
دیدگاه  •   •   •  1392/09/19 - 20:27
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

چند روز پیش واسم خواستگار اومده بود

مامانم خیلی زود ردش کرد رفت.

بهش گفتم : واسه چ اینجوری ردش کردی.

.

.

.

.



گفت: کسی که تو رو می خواد حتما مورد داره!!!


دیدگاه  •   •   •  1392/09/19 - 18:08
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من: دارچین نریز دوست ندارم!



مامان: تاثیری تو مزش نداره!!!



من: پس چرا میریزی؟



مامان: خوش مزش میکنه!!!!!!!



با این توجیه سالهاست غذاهامون مزه دارچین میده



ولی دارچین تاثیری تو مزش نداره :|
دیدگاه  •   •   •  1392/09/19 - 17:38
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

به مامانم میگم شام چی داریم؟

..

میگه مروری بر هفته ای که گذشت

..

:D

...

با این حال من هنوز عاشقشم..

دیدگاه  •   •   •  1392/09/17 - 19:14
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسر به دختر : چقدر امشب خوش بگذره ٬ ۳تا بلیت سینما گرفتم ٬

دختر میگه : چرا ۳تا ؟ ما که ۲نفریم

پسر میگه : نه ۳تا بلیت گرفتم واسه بابات و مامانت و داداشت !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 23:02
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



تو 10 سالگی : " مامان ، بابا عاشقتونم "
تو 15 سالگی : " ولم کنین "
تو 20 سالگی : " مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم "
تو 25 سالگی : " باید از این خونه بزنم بیرون "
تو 30 سالگی : " حق با شما بود "
تو 35 سالگی : " می خوام برم خونه پدر و مادرم "
تو 40 سالگی : " نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم !!!! "
تو هفتاد سالگی : " من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن ... ! "
بیاید ازهمین حالا قدر پدرو مادرامونو بدونیم ...
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز ، روز توست ...


دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 22:27
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مامانم میخواست زنگ بزنه به خالم، شماره رو اشتباه گرفت یارو گوشی رو از اون ور برداشت گفت :بله؟ مامانم هول کرد گفت :ببخشید مثل این که معذرت میخوام!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 22:12
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥


اگه مامانم بفهمه چرا هروقت سرخ کردن سیب زمینی رو من می سپره سرسفره کم میاد
،یه عضو سالم برام نمیمونه


دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 21:46
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ