یافتن پست: #مامان

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به مامان بزرگم میگم یه جمله خبری بگو ، میگه نوه م خنگه !
میگم سوالی بگو ، میگه نوه م خنگ بود و من نمیدونستم ؟
میگم امری بگو ، میگه خنگیتو تابلو نکن !
میگم میشه خنگ توشون نباشه ؟ میگه اونوقت میشی نوه ی یکی دیگه نه نوه ی من …
منه بدبخت !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/23 - 16:37
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

همه مامانا اینجورین !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/23 - 11:14
+2
hamed noori
hamed noori
مگسه سرما میخوره...

.
.
.
....
.
.
.
مامانش واسش اسهال میپزه :-|
اه حال خودمم بهم خورد
دیدگاه  •   •   •  1392/08/23 - 01:32
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
كی از حركتهای آرایشی بهداشتیم اینكه وقتی دارم كفشامو درمیارم همینطور كه جوراب پامه با جورابم رو كفشمو تمیز كنمو خلاصه بعد برم داخل! مامانم یروز دیده منو الان سلب اعتمادم كرده هرروزم باید جورابامو دربیارم برم خونه بعدم بشورمشون تازه كفش تمیزم پام میكنم بد نیكا میكنه! یبار نشد بخاطر خلاقیتم لپمو بكشه !!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/22 - 17:32
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بچه که بودم مامانم می گف تو خیابون پفک و چیپس و اینا نخور شاید یه بچه ای ببینه دلش بخواد... یکی نیس همین مطلبو به این دختر پسرایی که سفت همدیگرو بغل می کنن و راه می رن انتقال بده ...!!!
کصافطا...... :))
دیدگاه  •   •   •  1392/08/21 - 22:38
+2
hamed noori
hamed noori
ﺧﺘﺮﻩ ﺳﻪ ﮐﯿﻠﻮ ﺳﯿﺒﯿﻞ ﺩﺍﺭﻩ , سبیلاشو بزنی باش میشه دو دست لاف تشک درست کرد گذاشت تو جهیزه عروسو راهی خونه بخت کرد بعد ﺍﺳﺘﺎﺗﻮﺱ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ


ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯽ ﺑﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺧﻮﻧﮥ ﭘﺴﺮﯼ ﻧﺮﻓﺘﻢ !!!

ﺁﺧﻪ ﻻﻣﺼﺐ ﺗﻮ ﺍﮔﻪ ﺑﺮﯼ ﺧﻮﻧﮥ ﭘﺴﺮﯼ...

ﻣﺎﻣﺎﻥ ﭘﺴﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﭘﺴﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﺪﻭﻡ

ﻫﻤﮑﻼﺳﯿﺘﻪ , ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻣﺶ :|||
دیدگاه  •   •   •  1392/08/21 - 18:21
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دختر :
مامان ما داریم میریم هیئت
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مامان:
باشه دخترم برو... فقط به هیئت بگو شب زود بیارتت خوونه
دیدگاه  •   •   •  1392/08/21 - 18:15
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مامانم تازه یاد گرفته اس ام اس بده
واسم نوشته :آیا برای ناهار می آیی؟
جواب دادم :آری می آیم
نوشته :از خودت مراقبت کن
جواب دادم :مادر تو را بسیار دوست دارم
نوشته :فرزند صالح گلی است از گلهای بهشت!
خدایا این شادی هارو از ما نگیر!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/20 - 21:26
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
 مامانم خیلی دوسم داره همیشه چایی که دم میکنه صدام میکنه بهم میگه مامان جان چایی میخوری؟ تازه دمه ها!
بعد من میگم.... آره ه ه ه
در جواب بهم میگه پاشو برو واسه خودت بریز من واسه خودم و بابات چایی ریختم!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/19 - 17:26
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مگس اومده تو خونه، رفتم حشره کش آوردم، مامانم می گه می خوای بکشیش؟ پـَـــ نــه پـَـــ می خوام بزنم زیر بغلش بوی عرق نده…
دیدگاه  •   •   •  1392/08/19 - 16:58
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ