یافتن پست: #مامان

نیوشا
نیوشا
ظهر تو خونه داشتم تلوزیون نگاه میکردم دیدم تو کوچه یکی داره اسمم رو بلند صدا میکنه اولش فکر کردم با یکی دیگه کار داره ولی وقتی فامیلی رو هم گفت رفتم دیدم وانت سبزی فروشی هست گفتم تو منو از کجا میشناسی گفت بیا مامانت سر کوچه از من خرید کرد گفت بیام اسمت رو صدا کنم بهت بدم .
:‏|‏
چجور با آبرو آدم بازی میکنن ..
دیدگاه  •   •   •  1390/12/14 - 01:17 توسط Mobile
+9
ramin
ramin
من نمیدونم این مامانا که وسایل خودشون رو یه جایی میزارن,بعد خودشونم یادشون میره کجاس ... چه جوریه که تو پیدا کردن وسایلیکه ما به اصطلاح تو 7 تا سوراخ موش قایم میکنیم تبحر خاصی دارن
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/14 - 00:57
+5
benyamin
benyamin
یه بچه گربه از مامانش می پرسه : مامان بابای من کیه ؟ میگه : نمی دونم من سرم توی سطل آشغال بود!!!!!!!{-16-}{-7-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/14 - 00:12
+4
mina_z
mina_z
مزخرف ترين سوالهاي فاميلي:
کودکي:مامانتو بيشتر دوست داري يا باباتو
مدرسه:معدلت چند شد؟
دانشجويي:درست کي تموم ميشه؟
بعد از درس:چرا ازدواج نميکني؟
بعد از ازدواج:چرا بچه دار نميشين؟
بعد از بچه:اين بچه قيافه ش به کي رفته؟
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/12 - 20:32
+8
benyamin
benyamin
دغدغه های پسر جوان:کار ندارم – پول ندارم – سربازی نرفتم – ماشین وخونه ندارم – و … دغدغه های دختر جوان : لاک ناخونم پاک شده – مهری سرویس طلا خریده دخترخاله ام ماشین داره – مامان غذای خوب نمی پزه – عروسکمو هنوز نخوابوندم !
{-33-}{-18-}{-7-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/12 - 19:37
+4
سحر
سحر
فرق مامان و بابا :))
دیدگاه  •   •   •  1390/12/12 - 18:37
+4
arman
arman
تلویزیون داره میگه : جوونا باید مسیر زندگیشونو مشخص کنن تا موفق بشن ... یهو مامانه برگشته میگه : مسیرشون مشخصه دیگه ... اینترنت ..آشپزخونه... اینترنت...دستشو یی... اینترنت...تخت خواب ...!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/12 - 17:40
+3
mitra
mitra
به غضنفر میگن: چی شد مامانت مرد ؟
میگه: رفت پشته بوم رخت پهن کنه افتاد…
میگن افتاد مرد ؟ میگه: نه بابا افتاد رو کولر ، کولر افتاد پایین.
میگن اون موقع مرد؟
میگه:نه باباجان، بعد افتاد رو تراس ، تراس خراب شد.
میگن:خوب این دفعه مرد ؟

میگه: نه بعد افتاد رو سقف گاراژ، سقف خراب شد!
میگن:حتماً ایندفعه مرد ؟
میگه:بازم نمرد، دیدیم داره کُلّ خونه خراب میشه، با تفنگ زدیمش
دیدگاه  •   •   •  1390/12/12 - 12:08
+8
mah3a
mah3a
تو ۳ سالگی : " مامان ، بابا عاشقتونم"
تو ۱۰ سالگی : " ولم کنین "
تو ۱۶ سالگی : " مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم"
تو ۱۸ سالگی : " باید از این خونه بزنم بیرون"
تو ۲۵ سالگی : " حق با شما بود"
تو ۳۰ سالگی : "میخوام برم خونه پدر و مادرم "
تو ۵۰ سالگی : " نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم!!!!"
تو ۷۰ هفتاد سالگی : " من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن ...!
بیاید ازهمین حالا قدر پدرو مادرامونو بدونیم ..
دیدگاه  •   •   •  1390/12/11 - 13:22
+4
benyamin
benyamin
چهار چيز که حوّا نمي تونست به آدم بگه:
1- آدمت مي كنم !
2- از شوهراي ديگه ياد بگير !
3- قبل از تو صد تا خواستگار داشتم !
4- مي رم خونه مامانم {-15-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/10 - 00:14
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ