♥ نگار ♥
دوست دارم دکتر زنان زایمان شم ، میدونین چــرا ؟
.
.
.
.
.
....
.
.
.
.
.
.
زیــــــــــرا :
وقتی از اتاق عمل بیام بیرون سرم بندازم پایین بگم متاسفم بچه ناقص به دنیا اومده.....!
بعد در حالی که همه از ترس خشکشون زده پدر بچه از من بپرسه :
بچه چه مشکلی داره؟
منم دستامو بزارم رو دلم هار هار بخندم بگم:پسره
maryam
دلـــم کــُمـا مـــي خـــواهــد....
از آنــهـايـــى که دکـتـر مـــى گــويــد:
مــتـــاســـفـــم....
فــقـط بــراش دعا کـنـيـد.
♥ نگار ♥
این حرفا چی بود پشت سرم زدی؟
مگه من چه بدی بهت کرده بودم؟
برات متاسفم.نمی بخشمت.خدافظ
.
.
.
.
.
”ستادایجاد ترس ودلهره چند ثانیه ای”
fereshte
خدایا بابت اون روز ک سرت داد کشیدم متاسفم...!!!
من عصبانی بودم
برای کسی ک تو میگفتی ارزششو نداره
و من پا فشاری میکردم...
melika
وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست ،
نگفتم :عزیزم ، این کار را نکن.
نگفتم :برگرد
و یک بار دیگر به من فرصت بده.
وقتی پرسید : دوستش دارم یا نه ،رویم را برگرداندم.
حالا او رفته و من تمام چیزهایی که نگفتم را می شنوم
نگفتم :عزیزم ،متاسفم ،
چون من هم مقصر بودم
نگفتم :اختلاف ها را کنار بگذاریم،
چون تمام آنچه می خواهیم عشق و وفاداری و مهلت است .
گفتم :اگر راهت را انتخاب کرده ای،
من آن را سد نخواهم کرد
حالا او رفته و من
تمام چیزهایی که نگفتم را می شنوم
او را در آغوش نگرفتم و اشکهایش را پاک نکردم
نگفتم :اگر تو نباشی
زندگی ام بی معنی خواهد بود .
فکر می کردم از تمامی آن بازی ها خلاص خواهم شد
اما حالا،تنها کاری که می کنم
گوش دادن به چیزهایی است که نگفتم
نگفتم :بارانی ات را درآر...
قهوه درست می کنم و با هم حرف می زنیم.
نگفتم :جاده بیرون خانه طولانی و خلوت و بی انتهاست.
گفتم :خدانگه دار ،موفق باشی ،خدا به همراهت.
او رفت و مرا تنها گذاشت
تا با تمام چیزهایی که نگفتم ،زندگی کنم.
شل سیلور استاین
alireza
دوست دارم دکتر زنان زایمان بشم چون
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
وقتی از اتاق عمل بیرون میام سرمو بندازم پایینو بگم متاسفم بچه ناقص به دنیا اومد
بعد پدر بچه بیاد جلو بگه چه مشکلی داشت بچه ام که ناقص بوده منم درحالی که شکممو
گرفتمو قهقهقه میخندم بگم بچتون دختره متاسفانه به همین خاطر ناقصه////خخخخخخخخخخخ
پسرا پرچم بالا
همه پسرا به گلی تو نیستن که
1393/03/2 - 20:14 ( لايک توسط 1 کاربر )