یافتن پست: #مرا

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

آتشی بود درین خانه که کاشانه بسوخت

تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت

جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

آشنایی نه غریبی است که دلسوز من است

چون من از خویش بر قلبم دل بیگانه بسوخت

خرقه ز بد مرا آب خرابات ببرد

خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت

چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست

همچو لاله جگرم بی می و میخانه بسوخت

ماجرا کم کن و باز آگه مرا مردم چشم

خرقه از سر بدر آورد و بشکرانه بسوخت

ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی

که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت
دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 10:44
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
دوش در حلقه ما قصر گیسوی تو بود

تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود

دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت

باز مشتاق کمان خانه ابروی تو بود

هم عقا الله صبا کز تو پیامی داد

ورنه در کس نرسیدم که از کوی تو بود

عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت

فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود

من سرگشته هم از اهل سلامت بودم

دام راهم شکن طره هندوی تو بود

بگشا بند قبا تا بگشاید دل من

که گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بود

به وفای تو که بر تربت حافظ بگذر

کز جهان می شد و در آرزوی روی تو بود
دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 10:43
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
مي‌روم شايد كمي حال شما بهتر شود

مي‌گذارم با خيالت روزگارم سر شود

از چه مي‌ترسي برو ديوانگي‌هاي مرا

آنچنان فرياد كن تا گوش عالم كر شود

مي‌روم ديگر نمي‌خواهم براي هيچ كس

حالت غمگين چشمانم ملال‌آور شود

بايد اين بازنده‌ي هر بار – جان عاشقم

تا به كي بازيچه اين دست بازيگر شود
دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 10:39
+6
*elnaz* *
*elnaz* *
روزگار ِ بی حوصلگی هاست ….
 بگویی مراقــبم باش ؛
 میگذارندت زمین و می روند !
 قـرص بمــان رفـیق
 قــرص بمـــان … !!!

دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 01:39
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
گاهی دلم باران می خواهد
 دلم می خواهد باران ببارد تا زیر باران قدم بزنم
 از هوای بارانی لذت ببرم و تا دلم می خواهد گریه کنم
 باران ببارد تا کسی اشکهای سرریز شده از چشمان مرا نبیند
 گاهی مرد بودن سخت تر از سنگ زیر آسیاب بودن است
 کاش کودک بودم تا برای ابراز احساسات تلخ و شیرین زندگی
 مجبور به نقاب گذاشتن بر چهره خود نمی شدم
 این هوای صاف این روزها هم گاهی مزاحم است.. 

دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 01:13
+4
AmiR
AmiR
یه وقتایی آدم عاشق آدم های جدید میشه اما من همیشه دوباره عاشق تو میشم (از تو مرا هر نفس عشقی دگر!!!)
دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 23:23
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


گفتی مرا دوست داری ، اما دوست داشتنت دو روز است ، دیروز گذشت و آخرش امروز است!


دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 20:46
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من عشق شدم،مرا نمی فهمیدند
در شهرِ خودم مرا نمی فهمیدند
این دغدغه را تاب نمی آوردند
گاهی همگی مسخره ام می کردند
بعد از تو به دنیای دلم خندیدند
مردم به سراپای دلم خندیدند
در وادیِ من چشم چرانی کردند
در صحن ِ حَرم تکه پرانی کردند
در خانه ی من عشق خدایی می کرد
بانوی هنر، هنرنمایی می کرد
من زیستنم قصه ی مردم شده است
یک تو، وسط زندگیم گم شده است
دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 17:58
+3
roya
roya
داستان من

اگر روزی داستان مرا نقل کردی بگو:


بی کس بوداما کسی را بی کس نکرد


تنها بود کسی را تنها نذاشت


دل شکسته بود اما دل کسی را نشکست


کوه غم بود ولی کسی را غمگین نکرد و شاید



دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 16:45
+4
saman
saman
در CARLO
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻫﺴﺘﯽ ﺍﺕ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﺪﻭﻥ
.ﻫﻢ
ﺁﻏﻮﺷﯽ ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﻢ ﭼﻨﺎﻥ
ﺟﺬﺑﺖ
ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮔﻮﯾﯽ ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﻫﻤﺨﻮﺍﺏ
ﺑﻮﺩﯾﻢ. . .ﻓﻘﻂ ﺣﺲ ﻣﺮﺍ ﺩﺭﮎ کن....
دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 16:42
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ