یافتن پست: #مرا

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
یاد داری كه ز من خنده كنان پرسیدی

چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز؟

چهره ام را بنگر تا بتو پاسخ گوید

اشگ شوقی كه فرو خفته به چشمان نیاز

چه ره آورد سفر دارم ای مایه عمر؟

سینه ای سوخته در حسرت یك عشق محال

نگهی گمشده در پرده رؤیائی دور

پیكری ملتهب از خواهش سوزان وصال

چه ره آورد سفر دارم ... ای مایه عمر؟

دیدگانش همه از شوق درون پر آشوب

لب گرمی كه بر آن خفته به امید و نیاز

بوسه ای داغتر از بوسه خورشید جنوب

ای بسا در پی آن هدیه كه زیبنده توست

در دل كوچه و بازار شدم سرگردان

عاقبت رفتم و گفتم كه ترا هدیه كنم

پیكری را كه در آن شعله كشد شوق نهان

چو در آئینه نگه كردم، دیدم افسوس

جلوه روی مرا هجر تو كاهش بخشید

دست بر دامن خورشید زدم تا بر من

عطش و روشنی و سوزش و تابش بخشید

حالیا ... این منم این آتش جانسوز منم

ای امید دل دیوانه اندوه نواز

بازوان را بگشا تا كه عیانت سازم

چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز
دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 11:28
+3
مهسا
مهسا


اینجا در این حوالی می اید...

گوش کن...
صدا می زند...
کسی که دارد...
کسی که صدایش بوی ناب می دهد...
به که تو را می خواند گوش کن...


1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 23:36
+7
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
صدبـــار به سنگ کینه بستید مرا

از خـــویش غریبانه گسستید مرا

گفتید همیشه بی ریا باید زیست

آیینـــــــه شدم باز شکستید مرا
دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 23:30
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
پشت ابرهااز خانه بیرون میزنم اما کجا امشب

شاید تو میخواهی مرا در کوچه ها امشب!

پشت ستون سایه ها روی درخت شب

می جویم اما نیستی در هیچ جا امشب؟

میدانم ، آری نیستی اما نمی دانم

بیهوده می گردم به دنبالت چرا امشب؟

هر شب ترا بی جستجو می یافتم اما

نگذاشت بی خوابی به دست آرم ترا امشب

ها...سایه ای دیدم! شبیه ات نیست اما حیف!

ای کاش می دیدم به چشمانم خطا امشب

هر شب صدای پای تو می آمد از هر چیز

حتا ز برگی هم نمی آید صدا امشب

امشب ز پشته ی ابرها بیرون نیامد ماه

بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب

گشتم تمام کوچه ها را یک نفس هم نیست

شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب

طاقت نمی آرم تو که می دانی از دیشب

باید چه رنجی برده باشم بی تو تا امشب

ای ماجرای شعر و شب های جنون من

آخر چگونه سر کنم بی ماجرا امشب؟

محمد علی بهمنی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 23:18
+3
alifabregas
روزى مجنون ازميان سجاده مردنمازگذارى عبوركردمردگفت:هى مگرنمى بينى كه بامعشوق خودرازونيازميكنم؟مجنون گفت:من كه عاشق ليلي هستم تورانديدم توكه عاشق خداى ليلى هستى چگونه مراديدى؟
دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 23:17 توسط SMS
+4
mohamad
mohamad
خیلی دلتنگم
نمی بخشم...!
کسانی راکه هرچه خواستند
با من
با دلم
بااحساسم
با غرورم کردند...!
و مرا
دردور دست خودم
تنها گذاشتند...


دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 19:35
+3
mohamad
mohamad
به روز ها دل نبند .....!
روز ها که فصل میرسند رنگ عوض میکنند
با شب بمان !
گر چه تاریک است ولی همیشه یک رنگ است.....
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 19:24
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
...............................حالتون زیبا..........تا بعد خداحافظ............{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}....... 

آخرین ویرایش توسط eli20 در [1392/04/30 - 18:55]
5 دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 18:54
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
زندگی سراسر فریادم میزند اما نمیدانم به کجا مرا میخواند... گاهی غم ؟ گاهی تنهایی ؟ پس شادیش را در کجا پنهان کرده !!!   

                                      
دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 17:48
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
رو ب تو سجده می کنم...دری ب کعبه باز نیست...بس ک طواف [!]..مرا ب حج نیاز نیست......  


                       
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 17:42
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ