قاصدک غم دارم ،
غم آوارگی و دربدری
غم تنهایی و خونین جگری
قاصدک وای به من
همه از خویش مرا می رانند
همه دیوانه و دیوانه ترم می خوانند
قاصدک دریابم !
روح من عصیان زده و طوفانیست
آسمان نگهم بارانیست
قاصدک غم دارم
غم به اندازه سنگینی عالم دارم
قاصدک غم دارم
قاصدک دیگر از این پس منم و تنهایی
قاصدک حال گریزش دارم
می گریزم به جهانی که در آن پستی نیست
پستی و مستی و بد مستی نیست
میگریزم به جهانی که مرا ناپیداست
شاید آن نیز فقط یک رویاست!!!
دل نوشته یک دختر رو 10000تومانی
پشت ده هزار تومانی نوشته بود:
پدر معتادم برای همین پولی که پیش توست یک شب مرا به دست صاحب خانه مان سپرد...
خدایا چقدر میگیری...!!که بگذاری شب اول قبر قبل از اینکه تو ازم سوال کنی من یه چیزایی ازت بپرسم؟
دخترک با بغض پاسخ داد:چگونه فراموشت کنم در حالی که...
.
.
.
.
.
اسم تو پسورد ایمیل من است؟!
چشمان پسر پر از اشک شد . . .
.
.
.
.
.
پسرک سریع به خانه برگشت ، ایمیل دختر را دزدید و با دوست های او دوست شد!
ینی انقد بیشورن بعضی پسرایا(بلانسبت خودم و بروبچ بیاتویونی)