ali rad
سلام ، مرا به وجدانت برسان و اگر بیدار بود بپرس چگونه شب ها آسوده می خوابد
Danial
دست هاي گرمت....
لبهاي گرمت...
آغوش گرمت...
و
حرفهاي گرمت...
... مرا عاشق كرد..
چه مي دانستم آنقدر سرد ميشوي....
كه...
حتي روياهايم يخ ميزند...
ronak
این شبها
انقدر دستهایم خالیند....
که هرچه از اب رودخانه مینوشند
بازهم محتاجند.....
تنهاچیزی که به فکرم میرسد....
تــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــویــــــــــــــــــــی
التماست میکنم....
بیا ودستهای مرا بی نصیب نگذار
انها به وجودت احتیاج دارند.....
reza
من برای متنفر بودن از کسانیکه از من متنفرند وقتی ندارم،زیراگرفتار دوست داشتن کسانی هستم که مرا دوست دارند. کوروش کبیر
ronak
هیچوقت نفهمیدی اما
مرا به لمس تنت حاجت نبود
تنها گوشه ای از قلبت را میخواستم !!
ronak
مرا به تختـــم ببنــدید
...
و سیگـــاری برایم روشــن کنید
..
و تنهــــایم بگـــذارید
!
هــــرچقدر هم نــــالیدم و فریـــاد زدم به سراغــ ـــم نیاییـــد
...
من دارم او را تــــرک میکنـــم........
علـــــــــــــــــی
اینجا زمین است، زمین گرد است!
تویی که مرا دور زدی..... فردا به خودم خواهی رسید!!!!
حال و روزت دیدنی است
ronak
بیزارم از این خوابــها
که هر شب مرا به آغوش " تـــو" می آورند
و صبح ...
با اشک
از " تـــو" جدایم می کنند ...