پدری دست بر شانه ی پسر گذاشت و از او پرسید : فکر می کنی ، تو می توانی مرا بزنی یا من تو را ؟
پسر جواب داد : من می زنم ........
پدر ناباورانه دوباره سئوال را تکرار کرد ، ولی باز همان جواب را شنید ..........
پدر با ناراحتی از کنار پسر رد شد ، بعد از چند قدم دوباره سئوال را تکرار کرد ، تا شاید جواب بهتری بشنود .
پسرم ، من می زنم یا تو ؟
این بار پسر جواب داد : شما می زنی !
پدر با تعجب گفت : پس چرا دوباره اول این را نگفتی ؟
پسر جواب داد : تا وقتی دست شما روی شانه ام بود ، عالم را حریف بودم ولی وقتی دستت را از شانه ام کشیدی ، توانم را با خود برد

دانشجو شب امتحان بجای درس خواندن به مهمونی و خوش گذرونی رفته بودند .....
(برو تو ديدگاه)

از کسانی که …

ازکسانیکه از من متنفرند سپاس، آنها مرا قوی تر میکنند.
از کسانی که مرا دوست دارند ممنونم، آنان قلب مرا بزرگتر می کنند.
ازکسانی که مرا ترک میکنند متشکرم، آنان به من می آموزند که هیچ چیز تا ابد ماندنی نیست.
از کسانی که با من میمانند سپاسگزارم، آنان به من معنای دوست واقعی را نشان می دهند.

بعضی از آدم‌ها همیشه نمک‌دان‌ اند مراقب زخم‌ هایتان باشید

من برای آنها که دوستم دارند زندگی میکنم...

آنها که مرا همانگونه که هستم می شناسند...

برای تمام خوبیهایی که میتوانم انجام دهم....

این روز ها که می گذرد

یک ترانه ی تلخ

قصه ی تنهایی های مرا می سراید

سمفونی گوش خراشی است

روز هاست که پنبه دیگر فایده ای ندارد

باید باور کنم تنهایم ..

دانلود فیلم مراسم با شکوه و فوق العاده زیبای و دیدنی مراسم اصلی اسکار ۲۰۱۲ + فرش قرمز The 84rd Annual Academy Awards قسمت دریاف جایزه اصغر فرهادی
و امروز ازون روزاس که من باز افتخار میکنم که ایرانی هستم

صمیمیانه ترین تبریکات به همه ی مردم ایران برای گرفتن اولین جایزه ی اسکار در تاریخ سینمای ایران و درود به هنرمند بزرگ سینمای ایران “اصغر فرهادی”
صحبت های اصغر فرهادی پس از دریافت اسکار [لینک]

همه ی پسرا به گفته ی خودشون با مرام و با معرفت و با وفا و ... هستند ...
آره جون عمشون ...
فکـ کـــن %1 ...

آب نخواسته دادن همیشه مراد نیست ، گاه آب می دهند تا قربانی ات کنند

گاهی که دلم
به اندازه ی تمام غروبها می گیرد
چشمهایم را فراموش می کنم
اما دریغ که گریه ی ، دستانم نیز مرا به تو نمی رساند
من از تراکم سیاه ابرها می ترسم و هیچ کس
مهربانتر از گنجشکهای کوچک کوچه های کودکی ام نیست
و کسی دلهره های بزرگ قلب کوچکم را نمی شناسد
و یا کابوسهای شبانه ام را نمی داند