یافتن پست: #مرده

ronak
ronak
کاش می شد چشمها به پیشواز نگاه مهربانی برود
چشمه چشمانم خشکیده
دیدگان پرطراوتم پژمرده شده
کاش از انتظار رهایی یابم ......
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 16:54
+2
عسل ایرانی
عسل ایرانی
زبان شیرین فارسی :

کاربردهای مختلف " مُردن " در فرهنگ ما !!
برو بمیر : برو گمشو !
بمیرم برایت : خیلی دلم برایت می سوزد !
می میرم برایت : عاشقتم !
می مردی ؟ : چرا کار را انجام ندادی ؟
... ... مردی ؟ : چرا جواب نمی دهی ؟
نمردیم و ... : بالاخره اتفاق افتاد !
مردیم تا ... : صبرمان تمام شد !
مرده : بی حال !
مردنی : نحیف و لاغر !
مردم : خسته شدم!
من بمیرم ؟ : راست می گی
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 03:31
+6
☺SAEED☻
☺SAEED☻
به سلامتی هر چی رفیقه مرده که همه کاری میکنن که به عشقت برسی ♥♥♥
دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 21:10
+9
Mitra Mohebbi
Mitra Mohebbi
زنه شوهرشو میبره دکتر.. . . . . ... ... دکتر به زنه میگه: خانم، نباید هیچ استرسی به شوهرتون وارد بشه باید خوب غذا بخوره، هرچی که میخواد براش فراهم بشه و برای 1 سال هیچ بحث و دعوایی سر هیچ موضوعی حتی سر طلا و سکه و ماشین و خونه هم نباید با هم داشته باشن. تو راه برگشت مرده میپرسه: خانم دکتر چی گفت؟ زنه میگه : هیچی، گفت تو هیچ شانسی برای زنده موندن نداری!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 20:35
+7
Alireza
Alireza
ادبیات واژه زن در تاریخچه تمدن بشریت (طنز)

زنبق: در کتیبه های تخت جمشید به صورت زنبوق به کاربرده شده است – زن بوق – زن نفهم.

زنبور: در مصر باستان به زنی که دارای موهای بور و طلایی بوده با نام زنبور یاد شده است.

زنبیل: نیروی امنیتی اجتماعات زنانه – زنی که با بیل دفاع می کند – زن بیل به دست – گاهی در معانی زن کشاورز نیز آمده است.

زنجان: زن خوب – زن نایاب – سرور – همان زن است به شیوه صمیمانه – چیزی که همه مردها مجبورند بگویند.

زنجیر: زنی که مثل جیرجیرک همیشه صدا میکند – زن جیرجیرک صفت.

زنخدان (به فتح ز): زن خندان – زنی که همیشه و در همه حال می خندد.

زندان (به فتح ز): محل اجتماعات بانوان (محل تجمع جنس مؤنث) – عموماً ردیف اول کلاس.

زندان بان (به فتح ز): مرد جاهل – مردی که از زنان دانا مراقبت می کند.

زندانی (به فتح ز): (زن + دانی) زن دانا – به دلیل کمبود این نسل از زن اطلاعات زیادی از آن نداریم.

زنگوله: زنی که به راحتی گول میخورد – یا زنی که به راحتی مردی را گول می زند.

زننده: زن یک دنده – زن لجباز – زنی که روی حرف خود پافشاری می کند.

زنهار: زن حار – زن وحشی – زن زبون نفهم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 17:12
+6
Alireza
Alireza
ادبیات واژه زن در تاریخچه تمدن بشریت (طنز)

باد بزن: زن بادی – زن هوایی – زن خرافاتی – زن الکی خوش.

برزن: ریشه تاریخی کلمه زن – (بر + زن) زن برتر – زن برتر از مرد – تا کنون چنین زنی یافت نشده.

بزنگاه: زن زیبا – (به + زن + نگاه) زنی که باید به او نگاه کرد.

دار زن: زن بی رحم – زنی که دار می زند.

داور زن: زن داور – زنی که داوری می کند یا داوری را میزند.

راهزن: راننده ای که مونث باشد (مثال: راهزن کامیون، راهزن اتوبوس، راهزن وانت، راهزن تاکسی، راهزن موتور؛ راهزن الاغ)

زن بابا: زن برتر از مامان – زن از مامان بهتر.

زن باز: زن باره – مردی که با زن ها بازی میکند (مثال: خاله بازی، مامان بازی، دختر بازی)

زن ذلیل: زنی که مرد خود را ذلیل و بیچاره کرده.

زن گرفتن: بدبختی – بیچارگی – بزرگترین اشتباهی که مردها در طول زندگی خود متعدد مرتکب آن میشوند.

زناء (به فتح ز): جمع زن – شکل عامیانه ی لفظ زن ها.

زناشویی: کسی که زنان را میشورد – مُرده شور.

زنانه: مختص زنان – موادی که خانمها برای زیبایی از آن استعمال میکنند – لوازم آرایشی.
آخرین ویرایش توسط Belondy در [1390/12/26 - 17:10]
دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 17:09
+3
mah3a
mah3a
دنبال یه شرکت حمل و نقل خوب میگردم که بیاد مرده شور خدمات اینترنتی ایران رو ببره !
دیدگاه  •   •   •  1390/12/25 - 21:27
+5
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
زن غضنفر می گه :به من می گفتی مثل پیرزنها هستم ،
موهامو کوتاه کردم ،حالا بهتر شده؟
غضنفر : آره ولی حالا شکل پیرمردها شدی!!!
{-33-}{-33-}{-33-}
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/25 - 17:01
+9
ronak
ronak
اگه توی این چادر مسافرتی گیر افتاده باشی چیکار میکنی؟؟!!
17 دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 22:54
+8
aB'Bas S
aB'Bas S
ماهيان شهرما از كوسه ها وحشيترند * بره هاي اين حوالي گرگها را ميدرند * سايه از سايه هراسان درميان كوچه ها * زنده ها هم آبروي مرده ها را ميبرند
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 17:40
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ