یافتن پست: #مرده

امید
امید
دلم تنگ است این شبها یقین دارم که میدانی
صدای غربت من را ز احساسم تو می خوانی
شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین
ببار ای ابر پاییزی که دردم را تو میدانی
میان دوزخ عشقت پریشان و گرفتارم
چرا ای مرکب عشقم چنین آهسته میرانی
تپش های دل خسته چه بی تاب و هراسانند
به من آخر بگو ای دل چرا امشب پریشانی
دلم دریای خون است وپر از امواج بی ساحل
درون سینه ام آری تو آن موج هراسانی
همواره قلب بیمارم به یاد توشود روشن
چه فرقی می کند اما تو که این را نمی دانی
دیدگاه  •   •   •  1390/11/29 - 00:01
+5
ॐ SərViiiN ॐ
ॐ SərViiiN ॐ
یه وقتایے ،...{-38-}
اونقدر هیچ کس حالے ازت نمے پرسه ،{-38-}
که آدم شک مے کنه نکنه مرده و خودش خبر نداره...{-31-}{-31-}{-31-}
دیدگاه  •   •   •  1390/11/28 - 19:11
+5
parnian
parnian
کاربردهای مختلف " مُردن " در فرهنگ بیـانی مـا !!
برو بمیر : برو گمشو !
بمیرم برایت : خیلی دلم برایت می سوزد !
می میرم برایت : عاشقتم !
می مردی ؟ : چرا کار را انجام ندادی ؟
مردی ؟ : چرا جواب نمی دهی ؟
نمردیم و ... : بالاخره اتفاق افتاد !
مردیم تا ... : صبرمان تمام شد !
مرده : بی حال !
مردنی : نحیف و لاغر !
مُردم : خسته شدم!
من بمیرم ؟ : راست می گی؟
دیدگاه  •   •   •  1390/11/28 - 13:52
+4
poria
poria
اصفهانیه بیدار می شه می بینه زنش مرده.‏ به دخترش می گه:‏ اختر!‏ [!] مُردس.‏ صبحونه واسه دو نفر درست کن
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 18:41
+1
poria
poria
[!] میره پیک نیک زنش میگه بشینم زیر اون درخت خوبه.[!] میگه نه همین وسط جاده پتو بنداز امن تره!زنش میگه اینجا ماشین میزنه خلاصه بعد از کلی جر و بحث میندازن وسط جاده.بعد میبینن یه کامیون داره میاد طرفشون هر چی بوق میزنه اونا از جاشون تکان نمیخورن کامیونه هم فرمونو میپیچونه میره تو درخت.[!] به زنش میگه اگه زیر درخت بودیم الان مرده بودیم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 18:40
+1
poria
poria
یه روز یه [!] یه چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش؛ غولش در میاد و میگه: ‌دو تا آرزو بکن. مرده میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده. مرده یه کم میخوره؛ میگه: ‌به به! چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 18:21
+4
poria
poria
[!] زنگ میزنه ۱۱۸، میگه: ببخشید شماره تلفن اصغر رو دارین؟! یارو میگه: نه. مرده میگه: پس من میخونم یادداشت کنین
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 18:20
+4
-1
عسل ایرانی
عسل ایرانی
هر کی بهت گفت من برات می میرم
بهش بگو :
من کسی رو می خوام که برام زندگی کنه
(مرده تو قبرستون زیاده)
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 13:48
+6
mehdy
mehdy
یه بار یه مرده با زنش قهر میکنه بهش زنگ میزنه میگه خانم غذا چی داریم؟
خانم با عصبانیت میگه:زهر مار
مرده میگه خوبه خواستم بگم من ناهار نمیام خودت بخور!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/26 - 19:03
+5
mehdy
mehdy
یه بار یه مرده با زنش قهر میکنه بهش زنگ میزنه میگه خانم غذا چی داریم؟
خانم با عصبانیت میگه:زهر مار
مرده میگه خوبه خواستم بگم من ناهار نمیام خودت بخور!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/26 - 18:55
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ