سکوت...
ماه...
و مردمک سیاه چشمان شب
در خیالم قدم می زنی
و کتانی هایت بوی آسمان می گیرند.
سکوت...
ماه...
و مردمک سیاه چشمان شب
در خیالم قدم می زنی
و کتانی هایت بوی آسمان می گیرند.
آرایشگاه مردونه
20سال پیش.....
یه آدمی باتیپ بهروز وثوق: داااش گوشه سبیلاتو چه مدلی بزنم؟؟
آلان.......
یه بچه سوسوله مامانی: عزیزم ابروهاتو هشتی بردارم یا شیطونی؟
10سال بعد...
یه مرد زن نما:قربوووونت بشم من الهی،
میکاپ خلیجی بزنم یا لایت یا اروپایی؟؟؟؟؟؟
اي كساني كه مامور دفن من هستيد ومرا به گورستان ميبريد..
اي كاش ميدانستم اولين كسي كه برسر قبر من مي آيد وآخرين كسي كه مرافراموش ميكند كيست..
پارچه سياهب روي تابوتم بگذاريد تاهمه بدانند كه من بخت سياه بوده ام..
چشم هايم راباز بگذاريد تاهمه بدانند چشم انتظار بوده ام..
دست هايم راباز بگذاريد تاهمه بدانن دست ازنياز رفته ام..
وقطره اي اشك ازگونه هايم بريزيد تاهمه بدانند اشك حسرت ريخته ام..
برگي از دفترخاطراتم را به همه نشان دهيد تاهمه بدانن ناكام مرده ام..
برروي قبرم غالب يخي بگذاريد تابا اولين طلوع نورخورشيد اول به جاي پدرم و دوم به جاي معشوقم اشك بريزد و برسر قبرم بنويسيد:
آرزو به دل گشته دراين كلبه خاموش..