یافتن پست: #مرد

amir reza
amir reza
برادران عزیز و هموطنان لر!!!{-18-}{-18-}{-33-}
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/16 - 00:42
+6
ronak
ronak
به سلامتی اونایی که می دونی هیچ وقت نمی تونی بهشون زنگ بزنی
ولی بازم دلت نمی یاد شمارشونو از فون بوکت پاک کنی
به سلامتی اونی که بی [!] ولی ناکس نیست.
به سلامتی آسمون که با اون همه ستاره اش یه ذره ادعا نداره
به سلامتی رفیقایی که روز قیامت زمین از سنگینی معرفتشون شکایت داره...
به سلامتی پل عابر پیاده!
که هم مردا از روش رد میشن هم نامردا
و به سلامتی همه خوبانی که اومدن و این متن و خوندن...
همین!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/15 - 22:16
+6
mah3a
mah3a
bastaniiiiiiiiii
bastaniiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii
{-7-}{-7-}{-7-}{-7-}{-7-}{-7-}{-23-}{-23-}{-23-}{-23-}{-23-}{-25-}{-25-}{-25-}{-25-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-35-}
5 دیدگاه  •   •   •  1390/12/15 - 22:04
+5
ronak
ronak
چگونه ميتوان در اين دنيا زندگي کرد ؟
دنيايي که در آن آدم ها روزي چندين بار عاشق مي شوند
دنيايي که در آن عشق را تنها در ويترين کتابفروشي ها ميتوان يافت
دنيايي که در آن محبت و صداقت مرده
و جاي آنها را بي وفايي و دروغ گرفته
دنيايي که در آن دروغ عادت...
بي وفايي قانون
و دل شکستن سنت است!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/15 - 22:04
+3
behzad
behzad
چرا يه سري دخترا وقت بهشون محبت ميكني فكر ميكنن چه خبره ؟و فكر ميكنن قصد كمك ما آمار گرفتنه؟؟؟؟ و چرا ما پسرا وقتي حانوما يه كاري واسمون انجام ميده بدتر از اونا فكر ميكنيم طرف كشته مرده ماست... مگه آدم نميتونه به غير هم نوع كمك صادقانه بكنه؟؟ ( امام خميني)(ر ه ه){-27-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/15 - 21:42
+3
maryam
maryam
امان از دست این مردم زنده کش مرده پرست ...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/15 - 21:34
+1
ronak
ronak
دختره میره تو كتاب فروشی میگه آقا ببخشید كتاب برتری زن بر مرد دارین؟ مرده نگاش میكنه میگه خانم شرمنده ما اینجا رمان تخییلی نمیفروشیم{-11-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/15 - 20:49
+11
نیوشا
نیوشا
روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش
قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید .
روزنامه
نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه
بود..
او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی
او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او
گذاشت و انجا را ترک کرد.
عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شدکه کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است
مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟
روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد.
مرد کور هیچوقت
ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!!
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/15 - 20:16
+9
نیوشا
نیوشا
گفتم پرواز را به خاطر بسپار...تا يادت باشه لحظه ها رفتنين و جبران نشدني...گفتم پرنده مردني است... تا بدونی‌لحظه‌های خوب دووم ندارن و خیلی زود... می‌شن یه خاطره دور از دسترس...و تو به خاطر بسپار ... که هیچ‌وقت هیچ‌کس ارزش اشک‌هات و نداره و اونی... که‌رفت هیچ‌وقت لیاقت صداقتت و نداشت
دیدگاه  •   •   •  1390/12/15 - 20:02
+6
maryam
maryam
شرایط مرد و زن هنگام ازدواج: زن باید نجیب باشه، مثل اسب! با وقار باشه، مثل طاووس! زیبا باشه، مثل آهو!! مرد کافیه فقط خر باشه
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/15 - 19:46
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ