یافتن پست: #منتظر

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

قیافه پسرا وقتی تازه شماره دادن و منتظرن دختره بهشون زنگ بزنه=))
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 19:19
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
این پسرایی که دافایی که منتظر بی.ام.و وایسادن رو با 5 دقیقه مذاکره با موتور میبرن!
.
.
.
.
.
.
.
اینا رو باید برد واسه مذاکرات هسته ای! اینا اجازه غنی سازی که هیچ، اجازه ساخت بمب اتم رو هم میگیرن!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 18:28
+2
sara
sara
در CARLO
ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﯾﺾ میشدیم
ﻭﻓﺘﯽ ﺁﻗﺎ ﺩﮐﺘﺮﻩ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﮐﺠﺎﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭه ؟ ﭼﺘﻪ ؟
ﺯﻝ ﻣﯽ ﺯﺩﯾﻢ به ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ … ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ ؟؟؟
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﮕﻪ ﻣﺮیضیمون ﭼﯿﻪ ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ مامان می ﺳﭙﺮﺩﯾﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻥ ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺭﺩﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ …
ﺣﺎﻻ میخوام ﺑﮕﻢ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﻭ ﯾﺎﺩتون ﻣﯿﺎﺩ ؟
ﺧﺐ حالا ﺗﻮ ﺟﻮوﻥ ﺷﺪﯼ ، ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻩ ! ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻬﺶ ؛ ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺘﺸﻪ ﺗﻮﺍَﻡ ﻣﺜﻞ ﺑﭽﮕﯽ ﻫﺎﺕ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ ﺣﺴﺶ ﮐﻨﯽ !
ﺣﺎﻻ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻩ ، ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺰﻧﻪ …
ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﺶ ﺑﺎﺷﻪ
دیدگاه  •   •   •  1392/07/6 - 11:50
+6
saman
saman

خاطره یعنی...


سکوت غیر منتظره...


میون خنده های بلند...

دیدگاه  •   •   •  1392/07/6 - 02:31
+4
saman
saman

تو خدافظی کردی و من هنوز؛گوشیمو کنار گوشم نگه میدارم
نمیدانم چرا؟!
شاید منتظر معجزم...آری...معجزه
شایدمعجزه شودو
تو دوباره مرا بخوانی...
وباز صدای دلنشینت مراببرد به اوج خیال...
ومن دوباره از تو جانی دوباره بگیرم
شاید دوباره معجزه شود و تو بامن مهربان شوی...
شاید دوباره معجزه شود..
شاید.......


میدانم معجزه هم برای من و تو کاری نمیتواند
ولی بازهم ساده و در یک کلام منتظرم....منتظر....

دیدگاه  •   •   •  1392/07/6 - 02:17
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بعضیام هستن وقتی جک گفتنشون تموم میشه بقیه منتظر شنیدن بقیه ش میمونن !
اینارو سر به سرشون نزارید ، اینا به امید همین چیزا تنفس میکنن …
دیدگاه  •   •   •  1392/07/4 - 18:37
+3
-1
nanaz
nanaz


“زيباترين نامه به خدا”



واقعا خواندنيه
اگه نخوني از ذستت رفته
حالا خود داي

شـــــكــــرت خـــــــــــــدا جـــــونـــــــم
امروز صبح كه از خواب بيدار شدي،

نگاهت مي كردم،

اميدوار بودم كه با من حرف بزني،

حتي براي چند كلمه،

نظرم را بپرسي يا براي اتفاق خوبي كه ديروز در زندگي ات افتاد،

از من تشكر كني؛

اما متوجه شدم كه خيلي مشغولي،

مشغول انتخاب لباسي كه ميخواستي بپوشي،

وقتي داشتي اين طرف و آن طرف مي دويدي تا حاضر شوي،

فكر مي كردم چند دقيقه اي وقت داري كه بايستي و به من بگويي:"سلام"،

اما تو خيلي مشغول بودي.


يك بار مجبور شدي منتظر شوي و براي مدت يك ربع ساعت، كاري

 نداشتي جز آنكه روي يك صندلي بنشيني.

بعد ديدمت كه از جا پريدي،

اما تو به طرف تلفن دويدي و در عوض به دوستت تلفن كردي تا از

آخرين شايعات با خبر شوي.

تمام روز با صبوري منتظرت بودم،

با آن همه كارهاي مختلف گمان مي كنم كه اصلاً وقت نداشتي

با من حرف بزني.

متوجه شدم قبل از نهار هي دورو برت را نگاه مي كني؛

شايد چون خجالت مي كشيدي،

سرت را به سوي من خم نكردي!!!

تو به خانه رفتي و به نظر مي رسيد كه هنوز خيلي كارها براي انجام دادن داري.


بعد از انجام دادن چند كار،

تلويزيون را روشن كردي،

نميدانم تلويزيون را دوست داري يا نه؟

در آن چيزهاي زيادي نشان مي دهند و تو هر روز مدت زيادي را

جلوي آن مي گذراني.

در حالي كه درباره هيچ چيز فكر نمي كني و فقط ازبرنامه هايش
 لذت مي بري.

باز هم صبورانه انتظار ترا كشيدم و تو در حالي كه تلويزيون را نگاه مي كردي،

شام خوردي و باز هم با من صحبتي نكردي!!!

موقع خواب،

فكر مي كنم خيلي خسته بودي،

بعد از آن كه به اعضاي خانواده ات شب بخير گفتي،

نمي دانم كه چرا به من شب به خير نگفتي؛

اما اشكالي ندارد،

آخر مگر صبح به من سلام كردي؟!

هنگامي كه به خواب رفتي،

صورتت را كه خستهء تكرارِ يكنواختي هاي روزمره بود

را عاشقانه لمس كردم.

چقدر مشتاقم كه به تو بگويم:

چطور مي تواني زندگي زيباتر و مفيدتر را تجربه كني...

احتمالاً متوجه نشدي كه من هميشه در كنارت و براي كمك به تو آماده ام.

من صبورم،

بيش از آنچه تو فكرش را مي كني.

حتي دلم مي خواهد به تو ياد دهم كه چطور با ديگران صبور باشي.

من آنقدر دوستت دارم كه هر روز منتظرت هستم،

منتظر يك سر تكان دادن،

يك دعا،

يك فكر،

يا گوشه اي از قلبت كه بسوي من آيد.

خيلي سخت است كه مكالمه اي يكطرفه داشته باشي.

خوب،

من باز هم سراسر پر از عشق منتظرت خواهم بود،

به اميد آنكه شايد فردا كمي هم به من وقت بدهي!

آيا وقت داري كه اين نامه را براي ديگر عزيزانم بفرستي؟

اگر نه،

عيبي ندارد،

من مي فهمم و سعي مي كنم راه ديگري بيابم.

من هرگز دست نخواهم كشيد...

روز خوبي داشته باشي.


 

آخرین ویرایش توسط nanaz در [1392/07/4 - 13:33]
دیدگاه  •   •   •  1392/07/4 - 13:32
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خاطره یعنی سکوت غیر منتظره میان خنده های بلند . . .!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 20:12
+5
roya
roya
   یاد داشته باش
                 
                     هر وقت تنها شدی به آسمان نگاه کن
                                                                        کسی هست....
که عاشقانه تو را مینگرد و منتظر توست
اشکهای تورا عاشقانه پاک میکند و دستهایت را صمیمانه میفشارد.
                                                         
                                                       تورا دوست دارد فقط و فقط به خاطر خودت.


                                                به یاد داشته باش
هر وقت دلتنگ شدی به آسمان نگاه کن         و اگر باور داشته باشی میبینی
ستاره ها هم با تو حرف میزنند........
                                                 باور کن هرگز با او تنها نیستی.........
دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 13:39
+4
roya
roya
دلم لرزید...نگاهم باز هم نگران است...این بار دیگر با که باید ندای خدا حافظی سر دهم...؟

زیبا طاقت ندارم,به یاد  می آوری که روز سفر نگاهم خیس از گریه شد و ندای خدا حافظی فضای عشقمان را گرفته بود!!‌ ؟

همانی بود که زانو زدم بر تو و معبد گاه عشقت.....منتظر نشستم تا باز آیی...
                                 اما هنوز نمیدانم بر کدامین جاده....
شاید پشت پنجره تنهایی من چراغی باز شود به دریچه نگاه همیشه خورشید وارت.....
به آغوشم بازگرد...شاید فردا این آغوش رهسپار گور شود.
                                                                          آنگاه....
وصف عشقم را از موران میشنوی.....

باز آی...
باز آي...
دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 13:03
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ